نشست علمی با عنوان “معرفی برخی از حکمای دوره پس از ملاصدرا” به همت معاونت پژوهش مجتمع آموزش عالی فقه و با همکاری مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی برگزار شد. در این نشست که با ارائه حجت الاسلام دکتر ابوالحسن غفاری و استقبال چشمگیر علاقمندان همراه بود، وی به معرفی برخی از حکمای دوره […]
نشست علمی با عنوان “معرفی برخی از حکمای دوره پس از ملاصدرا” به همت معاونت پژوهش مجتمع آموزش عالی فقه و با همکاری مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی برگزار شد.
در این نشست که با ارائه حجت الاسلام دکتر ابوالحسن غفاری و استقبال چشمگیر علاقمندان همراه بود، وی به معرفی برخی از حکمای دوره پس از ملاصدرا پرداخت.
وی در ابتدا این نشست گفتند: اعتقاد ملاصدرا بر آن بود که «وجود مقدم بر ماهیت است و بر اساس این اصل است که هر شیئی اول باید وجود داشته باشد تا بتواند ماهیت داشته باشد». شایان ذکر است که این مسئله برای ملاصدرا مخصوصاً در مورد خداوند و موقعیت خداوند در جهان هست صادق بود، خصوصاً از آن جهت که بتواند موضع خداوند را از دیدگاه قرآن با جهانشناسی فلسفی دوران طلایی اسلامی که تحت تأثیر فلسفهٔ یونان بود وفق دهد.
در ادامه سخنران نشست اظهار داشت: نوآوریهای حکمت متعالیه را از دو جنبه میتوان بررسی کرد: عرضه راههای جدید برای حل برخی از مسائلی که میان اندیشمندان مسلمان درباره آن منازعه بوده است؛ طرح مسائل جدید و نظریهپردازی درباره آنها. از آنجا که زیربنا و بنیان حکمت متعالیه را علم وجود تشکیل میدهد، بالطبع نوآوریهای آن را که در واقع مبانی و مبادی این مکتب بهشمار میروند، حول وجود و مسائل مرتبط با آن باید جست. گرچه نقطه آغازین سایر سیستمهای فلسفی نیز وجود و شناخت آن است اما برای نخستین بار در نظام صدرایی این پرسش مطرح شد که وجود با این همه وسعت و شمول بینظیرش چگونه ممکن است که یک مفهوم صرف باشد که خارج از ذهن عینیت و اصالتی ندارد. نظریه اصالت وجود پاسخ مبتکرانه ملاصدرا به این پرسش است که در خلال سخنان حکمای پیش از او مانند ابنسینا و پیروانش نیز این قول را میتوان یافت. اما تصریح و تأکید بر اهمیت آن در حکمت متعالیه صدرایی به نحوی که راهگشای حل بسیاری از معضلات فلسفی و کلامی شده بیسابقه است.
وی ادامه داد: برخی از مهمترین نوآوریهای اساسی دیگر در حکمت متعالیه عبارتاند از: تشکیک وجود، وحدت وجود، تقسیم وجود به نفسی، رابطی و رابط، امکان فقری، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، تبیین فلسفی جدید درباره زمان و اینکه آن بعد چهارم است، نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس، قاعده بسیط الحقیقه، قاعده النفس فی وحدتها کل القوی، اثبات فلسفی عالم خیال منفصل، و مجموعه آرای مربوط به معاد شناسی.
استاد جامعه المصطفی بیان کرد: در زمان حیات ملاصدرا و در حدود یک قرن پس از او بنا بر شرایط نامساعد زمانه، حکمت متعالیه با اقبال حوزههای درس و بحث فلسفی مواجه نشد و حتی از سوی برخی از معاصرانش، نظیر ملا رجب علی تبریزی، آقا حسین خوانساری، عبدالرزاق لاهیجی و محمد باقر سبزواری، مورد نقد واقع شد. در میان مهمترین شاگردان ملاصدرا، فیض کاشانی بیشتر از آموزهها و روش فکری استاد خود متأثر شده بود. در سلسله شاگردان باواسطه ملاصدرا، انتقال میراث فلسفی وی را از طریق آقا محمد بیدآبادی به شاگردش آخوند ملا علی نوری دانستهاند و در نهایت او بود که به احیای حکمت متعالیه همت گماشت.
حجت الاسلام غفاری در پایان گفت: به نظر آشتیانی، اول کسی که طلاب را به اهمیت حکمت متعالیه متوجه ساخت و به ترویج آن کوشید میرزا محمد الماسی نوه محمد تقی مجلسی بوده است. از دیگر پیروان و مروّجان برجسته حکمت متعالیه، از ملا هادی سبزواری، آقاعلی مدرس طهرانی، شیخ محمد حسین اصفهانی، میرزا مهدی آشتیانی، ابوالحسن شعرانی، در میان مدرّسان عصر حاضر نیز از سید محمد حسین طباطبائی، مهدی حائری یزدی، سید جلال الدین آشتیانی را میتوان نام برد.
در پایان این نشست دقایقی به پرسش و پاسخ اختصاص داده شد.
Δ