در کرسی ترویجی بررسی شد؛

مؤلفه‌های شناسایی داده‌های فرهنگی در قرآن کریم

پنجاه و پنجمین کرسی ترویجی با عنوان: "مؤلفه‌های شناسایی داده‌های فرهنگی در قرآن کریم" توسط مجتمع آموزش عالی زبان، ادبیات و فرهنگ شناسی برگزار گردید.

این جلسه با ارائه حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی محمدی(عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآنی) و حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالقادر امینی(مدیر گروه زبان و فرهنگ شناسی عربی) و با نقد آقای دکتر حسن نوربخش و حجت الاسلام دکتر سوادی (اساتید مجتمع آموزش عالی زبان، ادبیات و فرهنگ شناسی) و مدیریت جلسه استاد نوید یاری و با حضور اساتید، طلاب و دانشجویان برگزار شد.

در ابتدا حجت‌الاسلام دکتر محمدی، به تبیین مفهوم «آیات فرهنگی تمدنی» پرداختند و بر این اساس که قرآن کریم دارای چنین آیاتی است و فهم آن‌ها امکان‌پذیر می‌باشد، مؤلفه‌های شناسایی این آیات را برشمرد.

طبق دیدگاه او، یک آیه تمدنی باید واجد این ویژگی‌ها باشد:مرتبط با امور دنیوی باشد، ناظر به مسائل انسانی و اجتماعی باشد و از لحاظ مصداقی، کلان و ساختاری باشد.

در خاتمه، حجت الاسلام محمدی با تطبیق مدل پیشنهادی خود بر نمونه‌هایی از آیات قرآن، کارآمدی آن را به نمایش گذاشت و تأکید کرد که شاخص‌های این مدل، به خوبی تفکیک‌پذیر بوده و قابلیت انطباق بر آیات مختلف را دارا است.

در ادامه، حجت‌الاسلام امینی به ارائه دیدگاه‌های خود پرداخت و با تبیین مؤلفه‌های شناسایی آیات تمدنی، بر سه محور اصلی تأکید نمود: اول از منظر «ظرف»:آیات تمدنی منحصراً ناظر به زندگی این‌جهانی (دنیا) هستند و آیات مربوط به معاد و عالم برزخ را نمی‌توان در این دسته گنجاند. دوم از منظر «موضوع»:این آیات باید مرتبط با امور انسان باشد؛ بنابراین آیات مربوط به فرشتگان یا جنّیان جزء آیات تمدنی محسوب نمی‌شوند. و سوم آن که:این آیات باید به مفاهیم اجتماعی و مدنی (و نه فردی) بپردازند تا بتوانند مصادیق گسترده‌تری را در بر بگیرند.

در ادامه، حجت الاسلام سوادی به عنوان ناقد اول، نظرات مبسوط خود را پیرامون مقاله ارائه شده بیان کرد.

او با استناد به مبانی علوم اسلامی تاکید داشتند که نباید برای استنباط و تبیین تمامی موضوعات و مسائل، صرفاً به قرآن اکتفا کرد؛ زیرا که از منظر وی، قرآن کریم همانند یک قانون اساسی جامع و کلان است که اصول و چارچوب‌های کلی را مشخص می‌سازد.

حجت الاسلام امینی گفت: تفسیر، تبیین و تطبیق این اصول در زمینه‌های مختلف، نیازمند بهره‌گیری از دیگر ادله و منابع معتبر دینی مانند سنت، عقل و اجماع می‌باشد.

در ادامه، دکتر نوربخش به عنوان ناقد دوم، به نقد ساختار مفهومی مقاله پرداخت و بیان کرد: مفهوم “مدل”ی که نویسنده ارائه داده‌اند، لوازم و ملزومات مشخصی دارد که می‌بایست به دقت مورد توجه قرار گیرد. از جمله مهم‌ترین این لوازم می‌توان به مورد پذیرش و اجماعی بودن آن در بین صاحب‌نظران آن حوزه، و همچنین داشتن وضوح و شفافیت کافی در تفکیک‌پذیری اجزا و شاخه‌های مختلف آن اشاره کرد.

او خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد مدل پیشنهادی مقاله در تحقق این دو شرط اساسی با چالش‌هایی روبرو است.