کرسی معارف نهج البلاغه شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه

معاون فرهنگی تربیتی جامعةالمصطفی در جلسه شرح معارف نهج البلاغه در مدرسه مرعشیه به بررسی وشرح مفهوم "تقوا" و "ذکر " در نامه امام علی (علیه‌السلام) پرداخت .

این عضو هیات علمی المصطفی اظهار داشت: امام علی (علیه‌السلام) در وصیت خود چهار دستور مهم ارائه کرده‌اند دستوراتى که عصاره همه فضيلت هاست،” فَإِنِّي أُوصِيکَ بِتَقْوَى اللهِ ـ أَيْ بُنَيَّ ـ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ، وَ عِمَارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ، وَ الاِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ ” مى فرمايد: «پسرم! تو را به ۱. تقواى الهى ۲. و التزام به فرمان او (أطِيعُوا اللهَ) ۳. آباد کردن قلب و روحت با ذکرش ۴. و چنگ زدن به ريسمان الهى توصيه مى کنم»؛

وی اظهار داشت: تقوا تنها محدود به صیانت اعضا وجوارح ظاهری نیست، بلکه یک ملکه درونی و نیروی باطنی است که انسان را از هرگوه انحراف، گناه و گمراهی دور می‌کند و او را در مسیر اخلاق و بندگی خدا قرار می‌دهد.

معاون فرهنگی تربیتی المصطفی یکی از مهم‌ترین این توصیه ها را آباد کردن قلب با ذکر خدا برشمرد و گفت: همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «ألا بذکر الله تطمئن القلوب»، آرامش واقعی تنها با یاد خدا حاصل می‌شود.

وی در تشریح مفهوم ذکر اظهار داشت: ذکر، نقطه مقابل غفلت است و باید در تمام حالات این یاد خدا جریان داشته باشد؛ چه در کار وفعالیت ، عبادت، حضور در جامعه و حتی در حال سکوت هم باید یاد خدا را در دل زنده نگهح داشت . استاد به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) اشاره کرد که بیان می‌دارد:
قال رسول الله: «اِنَّ رَبِّی أَمَرَنِی أَنْ یَکُونَ نُطْقِی ذِکْراً وَصَمْتِی فِکْراً وَنَظَرِی عِبْرَةً»؛ (پروردگار من مرا مأمور ساخته است که سخنم ذکر خدا باشد و سکوتم فکر و اندیشه و نگاهم عبرت آموز).

معاون فرهنگی تربیتی جامعة المصطفی در ادامه به بیان مراتب ذکر در سه مرحله پرداخت و گفت : ۱٫ ذکر زبانی: جاری بودن نام خدا بر زبان مانند «سبحان‌الله، الحمدلله، لا اله الا الله». ۲٫ ذکر قلبی: حضور قلب و یاد خدا در قلب . ۳٫ ذکر عملی: بالاترین مرحله؛ یعنی یاد خدا در رفتار و عمل. ترک گناه هنگام مواجهه با آن همان ذکر حقیقی است.

حجت الاسلام والمسلمین صالح تأکید کرد: وقتی انسان با تمرین و مراقبه دائم موفق به مقام ذکر شد در موقعیت‌های مختلف این ذکر بروز می‌کند؛ ذکر هنگام مصیبت، گفتن «إنا لله و إنا الیه راجعون» و تسلیم در برابر اراده الهی. الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ . مردم در برابر مشكلات و مصايب چند دسته‌اند: الف: گروهى جيغ و داد مى‌كنند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» ب: گروهى بردبار و صبور هستند. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ» ج: گروهى علاوه بر صبر، شكرگزارند. «اللهم لك الحمد حمد الشاكرين لك على مصابهم»

وی ادامه داد: هنگام نعمت، شکرگزاری قلبی و زبانی و استفاده صحیح از نعمات است. هشام بن احمد مى‌گويد: من با امام موسى بن جعفر عليه السلام در اطراف مدينه‌ بودم، ناگهان ديدم امام از مركب پياده شده و به سجده افتاد و مدّت طولانى سجده را ادامه داد، سپس سر از سجده برداشت و سوار بر مركب شد، عرض كردم فدايت شوم چرا سجده را انجام دادى؟ فرمود: «انّى‌ ذَكَرْتُ نِعْمَةً انْعَمَ اللَّهُ بِها عَلَىَّ فَاجْبَبْتُ انْ اشْكُرَ رَبّى‌ ؛ من به ياد نعمتى افتادم كه خداوند به من ارزانى فرمود، دوست داشتم شكر پروردگارم را بجا آورم».(اصول كافى، ج ۲، ص ۹۸)