در نمایندگی جامعه المصطفی اصفهان برگزار شد؛

دومین جلسه اخلاق با موضوع علم، عمل، اخلاص

 دومین جلسه اخلاق با موضوع علم، عمل، اخلاص و با محوریت باب اول کتاب شریف مُنیةُ المُرید، با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین فرخ فال مدیر حوزه علمیه شهید بهشتی(ره) در جامعه المصطفی العالمیه نمایندگی اصفهان برگزار گردید.

 

متن کامل سخنان استاد فرخ فال بدین شرح است:

 

اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین العاقبة الحق التقوی والیقین صلی الله علی سیدنا محمد و اله  الطیبین الطاهرین المعصومین لاسیمابقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا… قال الله تبارک و تعالی فی کتابه بسم الله الرحمن الرحیم«انا یخشی الله من عباده الله العلماء» محضر مبارک محبوب دل‌هامون عزیز جانمان امام زمان جمیعا صلوات عنایت فرمایید …..روز ولادت با سعادت امام جواد علیه السلام می باشد مصادف شده با یک روز از مصادیق و عنایات و رحمت الهی یعنی ورود حضرت امام به ایران اسلامی که ایشان را به یاد و خاطر های ورود حضرت محمد مصطفی به یثرب که بعداً مدینه النبی نامیده شد می‌اندازد در همین راستا همان هجرت همان ورود است چطور ورود پیامبر اکرم به مدینه با نور خیر و برکت و توحید به شهر مدینه ورود حضرت امام به کشور ایران اسلامی در راستای همان ورود نور و روحانیت و معنویت و عدالت و همه ارزش ها به ایران اسلامی بود برکات این ورود تشکیل نظام اسلامی بود به همه جهان رسید همه جهان از ورود امام و تشکیل اسلام و حکومت اسلامی استفاده کرد محضر امام زمان این عید را تبریک بگوییم با ذکر صلوات…..

 

خداوند علی اعلاء به موسی فرمود: «یا موسی حببنی الیّ خلقی وحبب خلقی الیّ »یا موسی من را دوست داشته باش و هم اینکه رابطه عشقی در هر لحظه با من برقرار کن این فراتر است از اعبدونی است وظیفه  ما انسان که بندگی است اراده کنیم بندگی کنیم شما خلق من هستی عبد منی اینجا فراتر از این است فرمود که «حببنی» بندگی است با محبت و عشق این رابطه را با آن برقرار کند این خیلی نکته است عزیزان در پرانتز عرض می کنم ما طلبه های امام زمان که مطلبی را آغشته با عشق کردیم اگر آغشته با عشق و محبت و سوز محبت که عشق می باشد عرض کنم که انفجار روح می شود و یک حال و هوای دیگری ایجاد می‌کند و این قاعده عشق است و خداوند هم همین را می خواهد و لذا قرآن می فرماید «الذین آمنوااشد حبا لله» یعنی ایمان خصیصه این است که رابطه عشقی با خداوند دارد یک رابطه عشقی انسان را به معشوق می کشاند عشق ایجاد ارتباط می کند وقتی مرحوم شیخ بهایی در سن ۱۰ یا ۱۲ سالگی وارد ایران شده بودند پدرش و خانواده ایشان در یک مجلس شاه طهماسب صفوی و علما و دانشمندان دنبال پدر ایشان آمده بودند در مجلس بزرگ تشکیل شده بود دانشمندان و علما جلسه را تشکیل داده بودند راجع به موضوعات مختلف علمی گفت‌وگو می‌کرد حکومت صفویه خیلی با علما ارتباط داشتند از محضر علما استفاده می کرد به مباحث علما خیلی علاقه‌مند بودند وقتی شاه صفوی در آن جلسه دید کودکی در کنار پدرشیخ بهایی نشسته و در جلسه سنگین  با حضور علامه مفید وشخصیت های فرزانه و علمای بزرگ علمی حضور داشتند آخر جلسه بود به پدر شیخ بهایی گفتن این فرزند شما از علم و دانش بهره ای دارد یا خیر یک پسر ۱۰ تا ۱۲ ساله دنبال باباش آمده بود و در جلسه دانشمندان نشسته بود پدرش فرمود بله ضرب ضربایی خوانده است و خواست امتحانش کند یا مجلس را می‌خواست نمکین کند یک کمی مزاح کرده باشد با این آقا پسر و جلسه را تلطیف کرده باشد از این ساعت سنگین در بیاورد و گفت اسمت چیه گفت مثلاً محمد گفت آقا شیخ محمد اگر یک سوال کنم جوابم را میدهی گفت در خدمت شما هستم شما عشق و محبت را می شناسید؟ می دانیدعشق چیه ؟وارد مقوله چی شد عشق ؟تا گفت شما عشقا میشناسی و چیه؟ نوشتندکه مرحوم شیخ بهایی در آن سن پایین نزدیک به ۲ ساعت زمان طولانی دست آستین را بالا زد راجع به عشق صحبت کرد از احادیث از قرآن عرض کرد  که آثار و برکات حقیقی عشق و تجارب و خاطرات عشاق از روابط انبیا و خدا خیلی مفصل صحبت کرد به قدری صحبت کرد که شاه خسته شد میخواست جلسه را از تلطیف کند و سر به سر این جوان بگذارد ولی این دست همه را از پشت بسته گفت بسه  کافیه شما زحمت کشیدید و ما استفاده کردیم علماء و دانشمندان و خود شاه زبان به تحسین گذاشتند بعد که از جلسه رفت بیرون این عالم و دانشمندان نمی دانستند که چه اعجوبه ای است دنبالش را گرفتند و نازشکردند و به به تبریک گفتند از او پرسیدند شما اینها را از کجا فرا گرفتید این مطالب پر رمز و راز درباره عشق و محبت را گفتید… گفت این مطالبی که گفتم در حد فهم شاه بود و نه در فهم علمی شما… تنها الفبا عشق را گفتم شاه که عالم نیست مثل شما دانشمندان نیست گفتند چیزهایی دیگر  هم داری گفت حالا اگر یک جلسه دیگری بود در حد فهم شما صحبت می‌کنم ….آمده که یکی از مصادری که در آن جلسه صحبت کرد این بود که عشق مستلزم اتحاد عاشق و معشوق است نه انضمام عاشق و معشوق اتحاد عاشق و معشوق …مومنین! خصوصیت آنها این است که رابطه عشقی با خداوند برقرار کند رابطه عشقی با خداوند یعنی متحد با خداوند میشود قطره دریاست اگر با دریا باشد دریا می شود اگر یک قطره به دریا بریزد دیگر قطر نیست دریا است چون هم سنخ دریاست حالا من و شما هم سنخ خداییم خداوند انسان را که خلق میکند می فرماید «تبارک الله احسن الخالقین» همسن خودش آفریده البته نه در ذات… ذات وجودی خداوند ذات خداونداست هیچ ربطی به ما ندارد و لذا «نفخت فیه من روحی » رضای خدا رضای اولیا الله است و لذا غضب فاطمه غضب خداست رضایت فاطمه رضای خداست یعنی رضای خدا وفاطمه یکی از این همان تحاد است حالا فرض کنیم یک قطره لجبازی می کند نمی پذیرد که به دریا برود دریا شود میگوید اینها دیگر چی هست؟خود را به دریا نرساند و برود در بیابان‌های خشک بریزد چه میشود ؟ از بین میرود ولی اگر به دریا وصل شود دیگر قطره نمی ماند دریا می شود این خیلی نکته است ما قطره ایم و خدا دریا ست قطره ور نه دریاست اگر با دریا باشد و نه قطره  عشق همین است یکی از امام باقر علیه السلام سوال کرد گفت آقا سوالی دارم ولی خجالت میکشم بگویم  فرمود « اکراه فی الدین »گفت در دین عشق و محبت جایگاهی دارد فکرکرد که حالا امام می گوید این حرفا چیه عشق محبت چی بندگی کن و اطاعت کن حلال را انجام بده ولی حضرت فرمودند بعد از یک عمر شاگرد ما بودیدشیعه ما بودی نمیدانی «هل الذین هند الحب» تو میتوانی دین را تفسیر کنی چه چیزی داشت جز محبت…. محبت خدا متعال را …..

 

خدا رحمت کند شاعر معاصر مرحوم آراسته را… جلسه با رهبری داشتند حضور داشتند که شعر خواندند رهبر فرمود چند بار بخواند ایشان تکرار کردند یادداشت کنید عزیزان چه زیباست خودش دریاییست هر بند ش یک معرفتی دارد این رباعی این بود که ….مردابم و از رود شدن مایوسم … مرداب آبی است که به آب های زیرزمینی و رودخانه وصل نیست و در حال گندیدن است … بند بعدی دلیلش را می گوید که چرا مرداب است چرا حیات ندارد….. عمریست که در خویشتن محبوسم یعنی دلیلش این است که حال وهوای نفس هستم حبس هوای نفس دارم دربعدی راهکار را می‌گوید و اول جایگاه شخصیتی را گفت بند دوم دلیل را گفت بند سوم علاجرا می گویند ای عشق بیا مرا به دریا برسان یعنی من که مرداب هستم محبوس هوای نفس هستم راهکار برون رفت از این مصیبت چیه  است بند آخر تشکر می‌کند اگر شاکر نباشد نعمت از او برداشته می‌شود ….اگر لطف کنی دست تورا میبوسم …….این رباعی کامل و جامع قشنگی است……« مردابم و از رود شدن مایوسم ….عمریست که در خویشتن محبوسم ….ای عشق بیا به دریا برساند گر لطف کنی دست تو را میبوسم ……عشق به کی؟ دریای عالم و سرچشمه برکات عالم خدا متعال است قرآن می فرماید «اشد حبا للله» اهل بیت عاشق عشق خدا بودند و یکپارچه عشق به خدای متعال بودند الحمدالله خدای متعال از روی لطف شما ….می دانید از امام صادق سوال کردند چرا خدا ما را آفرید ؟می دانید که بعضی جوانان می‌پرسند که فلسفه آفرینش ما چیه ؟به چه دلیل  آفریده شده‌ایم؟ فرمود خداوند از روی کرَم اش و عشقش از روی مهر و محبت رحمتش ما را آفرید اینجا برهان لطف است امام تعبیر به قاعده کرَم کردند خدای را سپاس می کنیم که ما را آفرید خدا به حضرت موسی فرمود :من دوست دارم رابطه عشقی بین خودم و تو و خلق ایجاد کنم خداوند فرمود ذکر …..ذکر کن بیان کن داده ها …الطاف…. نعمت ها…. خداوند به ما هستی بخشیدخلق کرد  میشه مخلوق نباشیم خدا لطف فرمود ما را آفرید اولین و جامعترین لطف الهی است آفرید و هستی بخشید و به بهترین شکل به ما انسان ها بخشید می‌توانست از سنگ یا چوب یا حیوان بیافریند من و شما را انسان آفرید از این بالاترین لطف الهی است اگر هم این بود و دیگر لطف این نبود کفایت  می کرد و لذا انسان وقتی خودش را می‌بیند یک نعمت تمام و کامل چیزی دیگری نیست یعنی اسائه ادب و بی ادبی است که انسان از خدا چیز دیگری درخواست کند بالاتر از انسان شما چیزی دیگری که اشرف مخلوقات و ملکوتیان  باشد و لذا تاسف خورد برای تمام کسانی که دنبال دنیا هستند خودشان درصدر جهان آفرینش هستند دنبال دنیا هستند انسانی که دنبال دنیا میرود و حرص مال اولاد وشهوات دارد مثل اینکه کسی الماس باشد دنبال زغال باشد زغال باید دنبال الماس باشد یا الماس دنبال زغال؟ انسانی که دنبال دنیا میرود مثل قطعه الماس است که دنبال زغال می‌رود لذا امیرالمومنین در همین راستا فرمودند« الدنیا کضل »همه دنیا که دنیا را تفسیر کنیم به ما سوی الله شامل عشق هم میشود دنیایی که در کنار خداوند پست تر است خوب بهشت هم کنار خداپست تر است  یعنی خواستن بهشت هم اگر خواستن خدا نباشد همش مثل سایه است حالا سایه خصوصیاتی دارد شما در علم کلام خواندید از مقوله موجود است یا از عدم ؟سایه شی موجود است ویا  معدوم ؟معدوم است چون سایه را تفسیر می کنند به عدم و نور سایه عدم النور است یعنی عدمی است حالا انسان اشرف مخلوقات است دنبال دنیا که عدم است میرود حالا تعبیر کردم الماس و زغال و موضوع هستند یک موجود شریفی یک موجود نیست اگر من و شما دنبال دنیا برویم یک امر موجود و دنبال یک امر معدوم  می‌دود این دیگر خیلی زشت است الحمدالله خدا انسان را آفرید الحمدلله در یک خانواده اهل ایمان آفرید در یک کشور اسلامی قرار داد شما عزیزان اهل ایمان هستید الحمدالله به ما توفیق در این فضای اسلامی و تحت ولایت نیابت امام زمان هستید و خدا حفظتان کند قدر این  تاریخ را بدانید خدا نکند لحظه‌ای باشیم و در این فضایی که هستیم رهبر عزیز وتنفس نکند و امام زمان هم نیامده باشد و اگر امام زمان بیاید سقای حرم هم پیش ماست خدا نکند فرج مبارکش را نبینیم و رهبر عزیزمان و فرزانه در این فضا تنفس نکند الحمدالله این نظام عزیز اسلامی خدای متعال توفیق داد که ما از سربازان این نظام اسلامی باشیم امام راحل فرمودند آرزوی پیامبر تشکیل چنین نظامی بود در یک مقطع کوتاهی در یک جغرافیای کوچکی حضرت علی حکومت داشتند و در دیگر نظیر آن وجود نداشته انشالله پرچم به دست امام زمان برسد و انشالله به ما توفیق سربازی و شهادت در این راه را بدهد عنایت فرماید الحمدلله خدای متعال شما را از مکتب اهل بیت قرار داد …علوم الهی و معرفت الهی داد هیچ جایی دیگر را با حوزه علمیه عوض نکنید تهذیب نفس و اهل بیت را یاد می‌گیرید در حوزه های علمیه برای اهل بیت و امام زمان است که شما طلاست یا شما را طلایی میکند امام باقر فرمود از جایی ندیدم تو را ناراحت نباش یکجای اگر از قیمت پیدا کردی اگر حرف تورا نشنیدندو عمل نکردند ناراحت نباش  ظلم نکن بد نباش که در حقت ظلم  میشود این جنس تو است تو باید طلا باشی اگر دروغ میگوید خود را تخریب می‌کنند ولی اگر تو دروغ بگویی خود را تخریب کرده اید کسی که سلام می کند خودش خوبی می کند اسلام عزیزمان که میخواهد جنس ما از بهشت است دنبال این باشید که بهشت را پیدا کنید دنبال این باشید که جنس خود پاره ای از بهشت قرار دهید این خیلی مهم است یکی از عواملی که ما نمی توانیم ما طلبه‌هایی با آن برقرار کنیم باید روی خودمان کار کنیم صبر و مدارای خودمان را بالا ببریم اخلاق ما باید این باشد تحمل کنیم دارای فکری مدارباش مدار فکری من و شما غیر از مدار فکری عوام الناس است فکری من و شما اروم و تهذیب نفس است است مدار فکری عوام‌الناس دنیاست اغلب فکر مردم دلار خانه اتومبیل است ولی فضای حوزه هوای الهی و توحیدی و اتصال به «و من لم یجعل الله مخرج له» باور کنید و با خدا انس پیدا کنید و فضیلت خود را به توسل قرار دهید و انس پیدا کنید………