در این کرسی که با ارائه آقای دکتر حسن نوربخش، مدیر گروه فرهنگ و زبانهای شرقی مجتمع زبان و فرهنگ و حضور حجت الاسلام و المسلمین دکتر سوادی، استاد همکار مجتمع و آقای دکتر جعفر رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه المصطفی به عنوان ناقد برگزار شد، ارائه دهنده در ابتدا به بیان و توضیح مفهوم صلح در نظریه روابط بین الملل اشاره کرده و بیان داشت: با توجه به تعدد و تنوع فرهنگها در جهان متکثر گفتگوی میان فرهنگ ها، مشارکت بین تمدنی و فضیلت خواهی جهان شمول به عنوان اخلاق صلح ، همدردی با همنوعان ، بخشودگی و عشق و محبت، می تواند در فهم و درک متقابل فرهنگها و حفظ ارزش های جهانی و هنجارهای بین الملل و درنهایت تقویت مبانی فرهنگی صلح نقش مهمی ایفا نمایند.
وی در ادامه افزود: در ساختار نظام بین الملل از دو رویکرد آرمان گرایی و واقع گرایی به عنوان دو جریان اصلی یاد می کنند. در این ساختار شاید بتوان صلح را بیشتر مرهون پویش های این جریان دانست. واقع گرایی به عنوان یک رویکرد نظری در سیاست بین الملل برای ایجاد صلح در سیاست بین الملل از سه روش استفاده می کند.
آقای نوربخش ادامه داد: روش اول؛ تمهید مکانیسم هایی چون موازنه قوا و بازدارندگی است. استدلال واقع گرایان بر آن است که در بسیاری از موارد به هم خوردن موازنه قدرت باعث بروز جنگ در سیاست بین الملل می شود. بنابراین اگر همه دولت ها درصدد به حداکثر رسانیدن قدرت خویش باشند، ثبات و درنتیجه موازنه قدرت برقرار خواهد شد.
وی در تشریح روش دوم خاطرنشان کرد: این روش دیدگاه واقع گرایان برای ایجاد صلح در سیاست بین الملل، بیشتر ناظر بر رویکرد تاسیسی است و نه هستی شناسی. به بیان ساده تر ، آموزه صلح و ترویج آن در سیاست بین الملل نتیجه قرائت سخت افزاری، قدرت محوری و مفروضه های این رویکرد نظری است.
وی سومین روش را واقع گرایی در ایجاد صلح ناظر بر مذاکره ، مصالحه و چانه زنی دانست و اظهار داشت: در این راستا دیپلماسی سازوکارهای کلیدی برای ایجاد موازنه منافع گوناگون ملی تلقی می گردد. (قوام، ۱۳۸۲، ص۳۶۲)
شایان ذکر است در پایان صحبتهای ارائه دهنده، مطالب زیر به عنوان جمع بندی بحث ایشان مطرح شد:
۱ . بازگشت دین، فرهنگ، اخلاق و تمدن به سیاست جهانی و استعلای سیاست هویت محور، محیط سنتی روابط بینالملل را متحول ساخته و فضایی را بوجود آورد که میتوان از آن به عنوان ” چرخش معنایی” در روابط بینالملل سخن راند.\
۲٫ نظریات جدید روابط بینالملل با رویکرد دین گرایی، هنجارگرایی و فرهنگ گرایی چالشهای جدی را برای نظریات مدرنیته( رئالیسم و لیبرالیسم) ایجاد نموده است.
۳٫ صلح ، دچار تحول مفهومی شده و از صلح منفی و مضیق به صلح مثبت و موسع، کثرتگرا گرایش یافته است.
۴٫ دیدگاه هستی شناسی اسلام به صلح با مفهوم فلسفی (کلاسیک) سازگاری بیشتری دارد. از نظر اسلام جنگ معلول عدم تعادل رابطه فطرت و غرایز انسانی است که در آن غرایز بر فطرت چیره میشود.
۵٫ یدگاه اسلام به صلح از شش جهت با نظریات لیبرالیستی- رئالیستی افتراق دارد؛ چیستی و ماهیت صلح، جهت گیری صلح، بنا و اساس صلح، موضوع صلح، چگونگی تحقق صلح منشا جنگ.
۶٫ اندیشه اسلامی صلح با رویکرد فرهنگی و هویتی و انسان شناسی میباشد.
۷٫ در فرهنگ اسلام صلح معنایی بس گستردهتر و فراگیرتر دارد و امنیت و سلامت و آرامش کامل و همه جانبه در تمام ابعاد فردی اجتماعی را شامل میشود، همچنین در نگرشی اسلامی تحقق صلح در جهت اهداف الهی در رضایت خداوند، برقراری عدالت، رفع ظلم و ستم بوده و همه انسانها، گروهها و همه جوامع و دولتها و کل بشریت موضوع صلح هستند. بنابراین در اسلام توجه به صلح ایجابی به معنی استقرار صلح مبتنی بر عدالت که زمینهساز اخلاق و ترتبیت انسانها شدهاست. و لذا منشا نزاع را فقدان اخلاق متعالی انسانی و سلطه برتری طلبی و خود برتر بینی و متفاوت دیدن دیگران با خود میداند.
۸٫ ظریه فرهنگی صلح جهت فهم و تبیین و پیشبینی صلح در جهان معاصر نیازمند رویکردهای فرهنگی از جمله گفتگوی فرهنگها، احترام به تنوع فرهنگی، ارتباطات میان فرهنگی اشاعه فضیلتهای جهانشمول و اخلاق صلح و همنوع دوستی میباشد.
گفتنی است در پایان این کرسی، هر یک از ناقدان نیز به نقد نظریات ارائه دهنده پرداختند.
Δ