در ابتدا آقای دکتر نوربخش در سه بخش«مبانی نظری و تئوریک جهانی شدن با رویکرد نظریه رونالد رابرتسون»، «ویژگی های گفتمان فرهنگی و تمدنی اسلام در مواجهه با جهانی شدن فرهنگ» و «راهبردهای پیشنهادی در ارتباطات میان فرهنگی» نظرات خود را بیان کرد.
وی سپس افزود: نظریات جهانی شدن فرهنگ با تمرکز بر « فشردگی زمان و مکان» «خاص گرایی و عام گرایی فرهنگی» «دینگرایی»، «انباشت آگاهی»، « تنوع هویتی» و «تکثر فرهنگی»، «پارادایم تحلیل جهانی» حاکی از نقش فرهنگ جهانی شدن و تفسیر فرهنگی جهانی دارد. وی ادامه داد: تمدن جهانشمولی مفهومی وسیع تر از جهانی شدن است و در عین حال با آن ارتباط نزدیکی دارد. جهانی شدن مرحلهای در داخل تمدن جهان شمول و سیکلی در درون آن است.
استاد مجتمع زبان، ادبیات و فرهنگ شناسی با اشاره به رابطه بین جهانی شدن و تمدن به لحاظ برخی نظریهپردازان به شبکههای فرهنگی-آرمانی در نظام جهانی نوین تعبیر کرده و ابراز داشت: آن جا که مفهوم «تمدن» به تغییرات و پیامدهای مشاهده شده در شبکههای فرهنگی-آرمانی بینالملل مربوط باشد، از منظر چنین تعبیری نه تنها معنی تاریخی این اصطلاح را نیز حفظ میکند بلکه به انسان گرایان و علمای علوم اجتماعی اجازه میدهد تا به تحقیق و بررسی درباره ابعاد فرهنگی آن بپردازد. همچنین این بعد میتواند با استفاده از رهیافت نیز تکامل نظریهپردازان نظام جهانی بررسی شود. به این ترتیب توجه تحقیقاتی نظریهپردازان فرهنگی را به موضوعهای مربوط به تعاملات فرافرهنگی متمرکز کند. شبکههای فرهنگی آرمانی باید برحسب شواهد عینی تاریخی و تطبیقی تحقیق و بررسی شوند و نه بر طبق الگوهای تکاملی، دورهای یا ماورالطبیعه.
وی ادامه داد: گفتمان تمدنی اسلام فراتر از نظریات جهانی شدن شبکه گفتمانی هویتی و کمالگرا و آرمانگرایی انسانی را فراهم مینماید. سه گفتمان نوگرا، اصل گرایی و تمدنگرایی هر کدام به نحوی کوشیدهاند پاسخ مناسبی برای حل چالشهای مدرنیته و جهانی شدن ارائه نمایند و هرگونه گفتمان را در رقابت هژمونیکسازی گفتمانی با چالشهایی مواجه هستند.
در ادامه، دکتر جعفر رحمانی به نقد نکات مطرح شده از سوی ارائه دهنده، در سه محور اشاره نمود و گفت: کرسی از حیث موضوع بسیار فشرده است. تعداد متغیرهای مقاله بسیار است از حیث چارچوب مقاله و باید مضیق شود و از حیث محتوا و مفهومی نیز تئوری فهم جهانی چگونه اتفاق می افتد و این نکته که پیشتاز فهم جهانی می تواند مقوله دین باشد.
در ادامه حجت الاسلام استاد سوادی، ناقد دوم کرسی نیز ضمن بیان اهمیت موضوع در کاربست و کارکردهای روابط بین الملل و تعاملات فرهنگی؛ تاکید نمود: اگر بحث جهانی را مطرح می کنیم می بایست همه منظومه ها و گفتمان ها را مد نظر داشته باشیم و بحث جهانی سازی است نه جهانی شدن. گفتمان اسلامی ظرفیت طرح شدن در عرصه جهانی را دارا می باشد؛ اما می بایست به خوبی مرزهای فرهنگی مشخص گردد.
وی در ادامه، نوع نگاه دانشمندان غربی و تک نگاهی بر تمرکز بر نظریات دیگران را مورد انتقاد قرار داد و از سویی بر غنی بودن فرهنگ و گفتمان اسلامی در عرصه های مختلف تاکید کرد.
ناقد کرسی در انتها بیان داشت: هسته مرکزی گفتمان، باورها و ارزش هاست تا در پارادایم غرب و مدرنیسم و اسلامی، مرزبندی شود.
Δ