نشست علمی «فلسفه اسلامی و فلسفه اگزيستانس» در بلگراد

نشست علمی «فلسفه اسلامی و فلسفه اگزيستانس»، با سخنرانی دکتر سعيد خليلويچ، در خانه جوانان بلگراد، وابسته به شهرداری بلگراد برگزار شد.

اين نشست علمی، هفتمين نشست از سلسله نشست ها با عنوان «اسلام و غرب: فلسفه و جامعه شناسی» می باشد که در سال ۲۰۲۴ از سوی خانه جوانان بلگراد و مرکز علوم دينی «قم» در پايتخت صربستان در حال برگزاری است.

در بخش فلسفی اين سلسله نشست ها، در ماه های گذشته، جلسات علمی با موضوع «فلسفه اسلامی و کانت»، «فلسفه اسلامی و پوزيتيويسم منطقی» و «فلسفه اسلامی و بازی های زبانی ويتگنشتاين» داير گرديد.

همچنين، در بخش ديگر که با حوزه علوم اجتماعی مرتبط است، سابقاً به تحليل انديشه های اميل دورکيم و مارکس از منظر انتقادی فلسفه اجتماعی اسلام پرداخته شد و در ماه آينده، نشست «فلسفه اجتماعی اسلام و ماکس وبر» با سخنرانی دکتر معمر خليلويچ برگزار خواهد گرديد.

سعيد خليلويچ، پژوهشگر مرکز علوم دينی «قم» در بلگراد، در نشست اخير با عنوان «فلسفه اسلامی و فلسفه اگزيستانس» به تحليل انتقادی مهم ترين آرای نمايندگان برجسته فلسفه اگزيستانس، به خصوص ياسپرس و سارتر، پرداخت.

از نظر خليلويچ، اين فيلسوفان تأثيرگذار به خوبی متوجه ضعف و محدوديت های بنيادين عقلانيت ابزاری غربی در سده بيستم شده بودند، ليکن آنان اين وضعيت را سرنوشت محتوم بشريت دانسته و بيان می کردند که انسان راه حلی برای خروج از اين بحران در پيش روی خود ندارد.

از دیدگاه دانش آموخته المصطفی، اين فيلسوفان به درستی نشان دادند که علم پوزيتيويستی در غرب در سده بيستم توان وصول به حقيقت را ندارد و صرفاً نقشی ابزاری در جهت تحقق اراده و منافع انسان مدرن پيدا کرده است. در اين سياق معرفتی، انسان غربی، خود مبدأ و ميزان حقيقت شده و به خلق جهان هايي متناسب با اراده و آرزوهای اقتدار غربی می پردازد.

پژوهشگر مرکز علوم دينی «قم» در بلگراد، در ادامه بيان کرد: «هروقت انسان از خلق مکرر جهان های جديد دست بکشد، واقعيتی که بدان اعتراف می کند اين است که جهان پيرامون وی مهمل و بی معناست».

بر پايه توضيحات خليلويچ، انسان مدرن که در محافل فلسفی نيمه دوم سده بيستم، همه گزاره های فلسفی و علمی را فاقد حقيقت و معنا دانسته است، به اين نتيجه می رسد که حقيقی ترين علم وی: همانا توصيف بی معنايي و ازخودبيگانگی است. فيلسوفان اگزيستانس به همين دليل بيان می کردند که انسان در جهان امروز، بيگانه است و زندگی برای وی هيچ معنا و توجيهی ندارد. سارتر تصريح می کرد که زندگی مجموعه ای است از ناموفقيت های دايمی، ترس مستمر و سختی های رنج آور و بی معنايي که انسان ناتوان به درون آن انداخته شده است.

خليلويچ در پايان نشست علمی خانه جوانان بلگراد نتيجه گرفت که انسان تا هر زمانی که از جمال نامتناهی هستی متعالی روی برگردانده، احساس آرامش نخواهد کرد.

وی اضافه نمود: «همه بحران ها و سختی های انسان مدرن محصول محروميت وی از ديدن حقيقت نامتناهی عالم و نتيجه رويگردانی از منابع عالی معرفت است.»

از نظر پژوهشگر مرکز علوم دينی «قم» در بلگراد، بحران فلسفی و معرفتی غرب مدرن در همه ساحت های زيست اخلاقی، اجتماعی و سياسی جوامع امروز امتداد و ظهور پيدا می کند و تنها روش مقابله با انسان متفرعن و معتقد به اصالت اراده و اقتدار، و به تعبيری ديگر تنها راه خروج از بحران های متراکم دنيای امروز، همانا احيای ظرفيت های عالی عقلانيت نظری و عملی در همه سطوح فرهنگ و تمدن خواهد بود.