درس تفسیر سوره محمد(ص) روز هفتم ماه رمضان

درس تفسیر سوره محمد(صلی الله علیه و آله) روز هفتم ماه مبارک رمضان توسط حضرت آیت الله کعبی(دامت برکاته) در مسجد مدرسه مبارکه حجتیه برگزار شد.

متن این جلسه تفسیر به شرح زیر است:

درس تفسیر سوره محمد (ص)، حضرت آیت الله کعبی، مسجد مدرسه حجتیه

چهارشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۲ _ ۷ رمضان ۱۴۴۴

وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ ﴿١٣﴾

قریه به جایی گفته می شود که آبادی و رونق و کسب و کار وجود دارد، معادل قریه، تمدن است، تمدن ها می آیند و می روند، مکه مظهر اقتدار قریش بود و خداوند همچنان که تمدن های گذشته را از بین برد، تمدن مشرک و تاریک قریش را هم از بین برد.

یک سنت الهی:

اگر ظالمین و ستمگران، رهبران الهی را تبعید کنند به دو سرنوشت بنیادی دچار می شوند:

۱٫ یا عذاب الهی نازل می شود و آن قوم هلاک می شوند مثل اقوامی که دچار عذاب استیصال شدند؛

۲٫ یا قاطعانه، پیروزی جبهه حق اتفاق می افتد، مثل سیره پیامبر اکرم که پس از قصد کفار بر کشتن پیامبر و تبعید اجباری پیامبر به مدینه، زمینه فتح مکه و پیروزی جبهه حق و تسلیم مشرکین به وجود آمد.

در زمانه معاصر نیز پس از تبعید حضرت امام خمینی (قدس سره) به ترکیه و عراق، بعد از ۱۵ سال امام به ایران آمدند و در بهشت زهرا خطابه قاطع داشند و فتح و پیروزی بزرگ انقلاب اسلامی اتفاق افتاد.

اهل مکه ریشه تمدنی نداشتند و در طول ۱۰ سال تبلیغ دین اسلام در مکه فقط ۱۴۳ نفر مسلمان شدند، اما اهل مدینه به دلیل ارتباط با تمدن یمن و تمدن ایران، ریشه تمدنی داشتند و زمنیه جذب معارف اسلام در مدینه فراهم بود مهاجرین و انصار با هم متحد شدند و جامعه ایمانی در مدینه تشکیل شد و اسلام پیروز شد.

أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ﴿١٤﴾

جبهه ایمان دارای منطق محکم و برهان و بینه و ادله روشن است که ادله روشن آن همان قرآن و سنت پیامبر و حکم عقل و حکمت های پیامبر و عقاید مستحکم و ادله اقناعی می باشد.

اما جبهه باطل نه منطق نه استدلال و نه برهانی دارد بلکه در اثر تحریک شیطان و هوای نفس با تزیین اعمال سوء و تسلیم نبودن در برابر حق، فکر می کنند کار خوبی انجام می دهند.

در زمان معاصر هم ستمگران جهان می گویند ما دنبال حفظ حقوق بشر هستیم اما دروغ می گویند.

” زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ ” به سه جا نسبت داده شده است:

۱٫ خدا عمل آنها را تزیین می کند إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ سوره نمل آیه ۴

۲٫ شیطان عمل را تزیین می کند وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ سوره عنکبوت آیه ۳۸

۳٫ هوای نفس عمل را تزیین می کند زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ سوره محمد آیه ۱۴

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى ۖ وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ﴿١٥﴾

تفاوت جبهه حق و باطل در آخرت

کفار جاودانه در آتش جهنم هستند و آب گرمی به آنها داده می شود که روده های آنها تکه تکه می شود،

اما برای بهشتیان نهرهای چهارگانه وجود دارد؛

۱٫ نهری که طعم و رنگ و بوی آن تغییر نمی کند و بدبو نمی شود؛

۲٫ نهرهایی از شیر که طعم آن تغییر نمی کند؛

۳٫ نهرهایی از شراب که نه سردرد می آورد و نه عقل را زائل می کند؛

۴٫ نهرهایی از عسل مصفی که از کندو و لوازم آن خبری نیست.

علاوه بر این چهار نهر، از همه ثمرات و میوه های بهشتی متنعم هستند و علاوه بر آن از غفران الهی بهره مند هستند که منجر به رضوان الهی می شود.

این انهار چهارگانه به نهر بزرگتری که حوض کوثر است متصل هستند،

این انهار، تجسید و ظهور ملکوتی اعمال متقین هستند؛ ایمان، عمل صالح، محبت رهبران الهی و ولایت رهبران الهی به این انهار چهارگانه تبدیل می شود و انسان لیاقت پیدا می کند که از دست پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیر المؤمنین (علیه السلام) از حوض کوثر بنوشد.

یک چشمه ای هم در بهشت است به نام “چشمه تسنیم” که تجری من اقدام امیر المؤمنین (علیه السلام) که مزیج “رحیق مختوم” و “ماء معین” است.

علمی که ما می خوانیم علم حصولی است و علم حصولی دل را نمی تواند درست کند چون “مسبوق بعدم و ملحوق بعدم” است، کسی که علمش حصولی است و به دل و قلب و روح و روانش نفوذ نکرده است، علمش با مرگ تمام می شود، تنها کسانی می توانند بگویند “لا اله الا الله” که علم حصولی آنها به علم حضوری و ایمان تبدیل شده باشد.