محمدآصف حکمت در ابتدای این نشست، مفهوم کرامت انسانی را یکی از مفاهیم کلیدی در منظومه معارف اسلامی و در علوم انسانی معاصر قلمداد نمود و بیان داشت: این مفهوم از منظرهای مختلف قابل بررسی است؛ از منظر عرفانی، فقهی-حقوقی، فلسفی و….
وی در ادامه با بیان این که علامه طباطبایی با توجه به اینکه هم مفسر بود و هم فقیه و هم فیلسوف و عارف، درک پیچیده و عمیقی از مفهوم کرامت انسانی داشتند، اظهار داشت: میتوان برداشت علامه طباطبایی را که خود قله رفیع حکمت اسلامی در دوران معاصر است، با دیدگاه ایمانویل کانت که به نوبه خود در تفکر غربی مدرن جایگاه بلندی دارد مقایسه نمود.
محمدآصف حکمت با اشار به این که حقوق بشر غربی بر مبنای اندیشه کانت راجع به کرامت انسانی استوار است و غربیها اندیشههای کانت را در زمینههای مختلف بسط داده اند، خاطرنشان کرد: متاسفانه در جهان اسلام هنوز نسبت به اندیشههای علامهطباطبایی بهخصوص در موضوع نوآوریها و نکتهسنجیهای ایشان راجع به کرامت انسانی کار بایسته و فراخور انجام نشده است.
وی سپس به تمایز دیدگاه کانت و علامه طباطبایی در این زمینه پرداخت و اظهارداشت: علامه کرامت انسانی را به معنای کانتی کلمه نمیپذیرد، بلکه درک متفاوت از آن به دست میدهد، درکی که مبتنی بر معارف اسلامی و حکمت متعالیه است. علامه طباطبایی به جای کرامت ذاتی از کرامت تکوینی سخن میگوید؛ کرامتی که در خلقت انسان از سوی خدواند برای او اعطا شده است.
سخنران نشست یادآور شد: علامه طباطبایی مؤلفههای کرامت تکوینی را سه چیز معرفی می کند: نعمتهای بیبدیل الهی که مخصوص انسان است، ظرفیتهای خاصی که به انسان اعطا شده است و جایگاه رفیع انسانها در هرم هستی.
محمدآصف حکمت اظهار داشت: علامه می افزاید ظرفیت انسانی در قوس صعود و هبوط بیانتها است. هم میتواند به مقام قرب الهی نایل آید و هم در قوس نزول میتواند فروتر از حیوانات و جمادات قرار گیرد و آرزو کند «یا لیتنا کنت ترابا». در نتیجه کرامت انسانی در اندیشه علامه طباطبایی امری است که از جانب خداوند در حین خلقت به او اعطا شده است.
علیشاه فائق کارشناس دیگر برنامه با بیان این که جهان اسلام امروزه به دلیل فطرت فکری و علمی ایجاد شده به نوعی باید هم در قبال سنت فکری خود و هم در قبال افکار و اندیشههای مدرن غربی تعیین موضع نماید، خاطرنشان کرد: متفکران مسلمان در قبال اندیشهها، مفاهیم و ارزشهای غربی یا متجمدانه، یا متجددانه و مجددانه عمل نمودهاند. ایشان
وی غرب زدگی را موضعگیری متجددانه، دگماتیسم مذهبی را رویکرد متجمدانه و پذیرش نسبی و اصلاحگرانه را مجدانه خواند و اظهار داشت: علامه طباطبایی را میتوان از اندیشمندانه مجدد قلمداد نمود که بر مبنای حکمت متعالی و معارف دینی نسبت به مسائل هستیشناختی، معرفتشناختی و ارزششناختی جهان معاصر و مفاهیم مرتبط با این موضوعات اندیشید و به بصیرتهای بسیار غنی و ارزشمند دست یافت.
علیشاه فائق یادآور شد: در سنت فلسفه اسلامی ما دو مفهوم ماهیت و وجود را داریم که براساس این دو مفهوم سنت فلسفه اسلامی دوپاره شده است: فلسفههای اصالتالماهیتی و فلسفههای اصالت الوجودی. مرحوم علامه در این میان در قالب سنت فلسفی اصالتالوجودی قرار میگیرد و بر ایناساس، کرامت انسانی را توضیح و تبیین میکند.
سخنران نشست در ادامه افزود: علامه طباطبایی بهرهمندی از وجود را نوعی کرامت تلقی میکند. کرامت تکوینی یعنی کرامت بهرهمندی از وجود. و برایناساس، کرامت تکوینی اصل است و کرامت تشریعی فرع آن و در مقام تعارض کرامت تکوینی مقدم است.
وی به نحوه جمع کرامت اکتسابی و تکوینی پرداخت با بیان این که مطابق آموزه اصالتالوجود، وجود امر تشکیکی است و شدت و ضعف مییابد؛ تعلیم و تربیت را برای انسان در این راستا و از این منظر تحلیل نمود و اظهار داشت: انسانی که تعلیم میبیند و درست تربیت میشود مطابق حرکت جوهری و لبس بعداللبس هویت انسان با دانش و خویشتنبانی (تقوی) در قوس صعودی هستی عروج میکند و از مرتبه وجودی شدیدتر برخوردار میشود.
علیشاه فائق روش علامه طباطبایی را در تربیت انسان انتقادی خواند و هدف تربیت را تحقق خود اصیل انسانی هر فرد معرفی نمود.
این نشست علمی که بهعنوان پیشنشست کنگره بینالمللی علامه محمدحسین طباطبایی برگزار گردید، همزمانه بهصورت آنلاین در دسترس کاربران فضای مجازی و مورد استقبال مخاطبان حاضر در جلسه و کاربران شکبههای اجتماعی قرار گرفت.
Δ