به همت مجتمع آموزش عالی تاریخ، سیره و تمدن اسلامی؛

ضرورت رشته تاریخ علم در نهادهای حوزوی بررسی شد

نشست علمی «ضرورت رشته تاریخ علم در نهادهای حوزوی» با ارائه دکتر نعمت الله صفری فروشانی استاد تمام جامعه المصطفی و به همت معاونت پژوهش مجتمع آموزش عالی تاریخ ، سیره و تمدن اسلامی در سالن شهید عارف حسینی برگزار شد.

 

نشست علمی « ضرورت رشته تاریخ علم در نهادهای حوزوی » با ارائه دکتر نعمت الله صفری، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه در سالن شهید عارف الحسینی مجتمع جامع امام خمینی(ره) به صورت حضوری و برخط به همت گروه تاریخ تمدن اسلامی و تاریخ معاصر و معاونت پژوهش مجتمع تاریخ، سیره و تمدن، برگزار گردید. در ابتدای نشست دکتر سید محمد رضا عالمی دبیر علمی نشست با هدف ورود به بحث در ارتباط با عنوان نشست مطالبی را بیان کرد و سپس دکترصفری به ایراد سخن پرداخت.

دکترصفری در ابتدا تعریفی از تاریخ علم ارائه کرد و تاریخ علم را رشته ای دانست که به علم با توجه به تحولات تاریخی می پردازد و موضوع آن علم است و نه حوادث یا شخصیت ها. برای مثال علمی مانند تاریخ در حوزه علم تاریخ اسلامی درطول زمان چه تحولاتی را پشت سرگذاشته است. نقطه آغاز آن، چگونگی جدایی آن از علم حدیث، نقاط رشد، زمان نقطه رشد، دوره پیشاعلمی آن چگونه بوده است. چه اوقاتی در دوره شبه علم بوده است؟ یعنی داده های ارائه می کرده است که روشمند نبوده است. ایشان سپس ادامه دادند که تاریخ علم اکنون در دنیا رشته ای شناخته شده است، در دانشگاه های مختلف تدریس می شود، دانشجو و مقاطع تحصیلی، مطالعات و پژوهش دارد. اما در ایران در حالت جنینی قرار دارد. البته پژوهشکده علم وابسته به دانشگاه تهران داریم که در سال ۱۳۸۲ تأسیس شده است. دانشجویان فارغ التحصیل و نشریه مرتبط با عنوان تاریخ علم دارد. اما این پژوهشکده و نشریه آن فقط به بخشی از علوم می پردازند، پژوهشکده هایی مانند تاریخ ریاضی، نجوم، پزشکی، داروسازی، فیزیک و فناوری و تاریخ علوم طبیعی دارد. یعنی علومی که در حوزه های علمیه به آنها پرداخته نمی شود و پژوهشکده علم و نشریه آن به علوم حوزوی نمی پردازند. و هنوز هم گفتمان تاریخ علم در کشور جاری و ساری نشده است.

 

* وضیعت بد تاریخ علم درحوزه های علمیه

دکتر صفری با طرح این پرسش که تاریخ علم در حوزه ها چه وضعیتی دارد، سخنان خود را ادامه دادند و اضافه کردند که طبیعتا در حوزه ها تاریخ علم باید وابسته به رشته تاریخ تمدن باشد و در مراکز حوزوی مثل جامعه المصطفی باید در رشته تاریخ تمدن مورد توجه قرار بگیرد. البته وضعیت تاریخ علم در حوزه ها زیرصفر است. چون ما نه تنها رشته تاریخ در حوزه ها نداریم که بایسته است، بلکه در سرفصل های درسی و احدهای مختلفی حوزوی واحد تاریخ علم را هم نداریم، با این که می تواند از زیر رشته های تاریخ تمدن اسلامی قرار بگیرد. این جلسه اما می­­ تواند تلنگری بزند که حوزه ها می توانند در این عرصه ورود و کار کنند.

 

تاریخ علم در سه عرصه می تواند مورد توجه قرار بگیرد:

۱) تاریخ علم مطلق، دانش بماهو دانش

۲) تاریخ علم خاص، مثلا تاریخ علوم حوزوی یا تاریخ علم در حوزه

۳) تاریخ یک مسأله، برای مثال تاریخِ تاریخ نگاری عاشورا، یا مسأله خمس

 

* دلایل لزوم توجه حوزه به تاریخ علم

در نظر داریم تا تاریخ علم خاص را در این نشست بررسی کنیم. چرا ما حوزه را به عنوان هدف فرض کردیم؟ چند علت دارد که به حوزه ها پرداخته ایم.

۱- نیاز حوزه ها به تاریخ علم. تاریخ علم به علوم شناسنامه می دهد و هر علمی به این نیاز دارد. علوم حوزوی هویت دارند اما شناسنامه ندارند. ممکن است فقیهی تاریخ علم فقه را نداند در حالیکه قبل از ورود به فقه، باید تاریخ علم فقه بدانیم.

۲- کارآمدی و فایده مندی تاریخ علم: با تاریخ علم می توان نقاظ اوج و فرود، آسیب ها و ظرفیت ها را می توانیم بشناسیم.

۳- روشن کردن روابط بین رشته های حوزوی: برای مثال رجال در حدیث، یا تاریخ در فقه، یا تاریخ در کلام، یا تاریخ در رجال. ما معتقدیم که تاریخ در همه این علوم تأثیر گذاشته و این با تاریخ علم فهمیده می شود.

۴- بروکراسی اندک در نهادهای حوزوی: برای مثال اگر بخواهیم در حوزه رشته ای را راه بیندازیم، پروسه و روند خیلی طولانی را معمولا طی نمی کند. البته اگرچه اکنون بروکراسی در حوزه ها هم زیاد شده است. اما می توان تاریخ علم با روشن کردن ضرورت آن برای متولیان امر در نهادهای حوزوی جا انداخت.

 

* مولفه های مهم تاریخ علم

دکتر صفری در ادامه بیان کرد که باید دید که در تاریخ علم چه چیزهایی مورد توجه قرار می گیرد؟ موارد ذیل را می توان یاد کرد که در تاریخ علم معمولا به آن توجه می شود. شما می توانید یک علم خاص، برای مثال تاریخ را در نظر بگیرید.

۱- تاریخ پیدایش آن علم

۲- مراحلی که آن علم طی کرده است.

۳- در چه  جغرافیایی گسترش یافته است. برای مثال ما مکتب تاریخ نگاری شام، مدینه یا عراق داریم که بیانگر جغرافیای تاریخ نگاری در جهان اسلام است.

۴- شخصیت های بزرگ و تأثیرگذار آن علم ( البته باید توجه کرد که بین تاریخ علم و تاریخ عالمان آن علم تفاوت وجود دارد. دقت شود که تاریخ علم با تاریخ علماء اشتباه نشود که برخی این کار را انجام می دهند. تاریخ علم به این معناست که این علماء، چه تأثیری بر آن علم گذاشتند. برای مثال ابن هشام چه تأثیری بر تاریخ نگاری اسلامی گذاشت.

 

در ادامه دکتر صفری به این نکته اشاره کردند که مراد از نهادهای حوزوی چیست؟ ایشان یکی از این نهادها را خود حوزه برشمردند و اضافه کردند که در درختواره دانشهایی که درحوزه تدریس می گردد، دانش تاریخ، و زیر مجموعه آن تاریخ تمدن است که در مراکز مختلف حوزوی مانند جامعه المصطفی، دفتر تبلیغات و  این رشته درسی وجود دارد. حوزه می تواند تاریخ علم را زیر مجموعه تاریخ تمدن بگنجاند. و اگر حوزه وارد این عرصه شود، می تواند به خوبی بدرخشد و دیگران بیایند از حوزه اقتباس کنند.

دیگر نهادهای حوزوی، نهادهای اقماری حوزه اعم از پژوهشی، آموزشی و آموزشی- پژوهشی هستند. برای مثال جامعه المصطفی العالمیه از نهادی اقماری آموزشی- پژوهشی حوزه است که رشته تاریخ تمدن را دارد و در این زمینه از پیشروان هم هست. اما تا کنون با وجود طرح تحول نتوانسته تاریخ علم را در زیر مجموعه تاریخ تمدن بگنجاند. موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، دانشگاه معارف، گروه تمدن پژوهشکده دفتر تبلیغات، دانشگاه باقرالعلوم و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه هم مناسب طرح رشته تاریخ علم هستند.

 

وی در انتهای صحبت های خود فقدان تاریخ علم در حوزه را یک خلاء دانستند و از سویی آن را یک گنج ناشناخته هم دانستند که فقط کافی است حوزه وارد این عرصه گردد و از این گنج بهره ببرد. پیش بینی من این است که جلسه امروز که در گروه تاریخ تمدن مجتمع تاریخ، سیره و تمدن مطرح شد برای آیندگان مدرک و مستند مهم باشد که در چنین مقطعی به ضرورت وجود رشته تاریخ علم در نهادهای حوزوی اشاره شده است.

در ادامه جلسه برخی از طلاب حاضر به طرح پرسش های شان پرداختند و دکتر صفری به آنها پاسخ دادند. ایشان در پاسخ به سوالات طرح شده ابتدا نکاتی بیان کردند.

بحثی است که بر فرض اگر تاریخ علم راه افتاد، مثلا تاریخ علم اصول، این تاریخ اصول را یک اصولی بگوید یا یک تاریخی؟ به طور طبیعی کسی که از فراز و فرود اصول آگاه است، اصولی است، اما وی باید برای چگونگی روش کاربرد، روش تاریخی، چگونگی شناخت جریانات، شاخص های جریانات و مکاتب از تاریخ بهره بگیرد. به طور کلی هرفردی که بخواهد تاریخ علم خودش را بگوید نیازمند به تاریخ است. تاریخ به مثابه مغازه ثبت احوال علوم است.

نکته دیگر این که واحدهایی که به عنوان تاریخ علوم ارائه می شود، تاریخ علم نیست و بیشتر تاریخ کتاب یا عالمان است.

بحث تاریخ علم، علم مطلق در حوزه بحث جالبی است. که باید مقطع شناسی شود. پیشاحوزه ها، حوزه های زمان ائمه علیهم السلام، اصحاب ائمه چه علومی می خواندند؟ که بانگاهی به رجال نجاشی می توان فهمید که اصحاب غیر از علوماسلامی در علوم مختلف دیگر هم تحصیل می کردند. مثل طب، نجوم، گیاه شناسی، تاریخ. این دوره طلایی عصرائمه است که بعد در عصر غیبت کبری شاهد آب رفتن دایره علوم در حوزه تشیع امامی هستیم. و به مرور که به دوره معاصر نزدیک می شویم این دایره تنگ تر می شود و مثلا در حوزه نجف بیشترین تأکید بر فقه و اصول می گردد. حتی علومی مثل تفسیر یا حدیث در مرکز حلقه قرارنمی گیرند.

چرا، چون نگاه به علم کارکردی و ایدئولوژیک به علم می شود. دکتر صفری درپایان عنوان کرد که مقطع بعد از انقلاب اسلامی حوزه ها را در تاریخ علم جدا باید بررسی کرد. به ویژه با این نهادهای اقماری که وجود دارد.

۵- تأثیر و تأثری که بین آن علم و دیگر علوم وجود دارد.

۶- تاریخ روش در آن علم. بحث بررسی  تاریخ روش در یک علم مسأله ای است که در تاریخ علم کمتر مورد توجه قرار گرفته است. چه روش هایی در تاریخ یک علم مانند تاریخ وجود و کاربرد داشته و تغییر کرده است. برای مثال در علوم تجربی تحت تأثیر ارسطو تا قرون وسطا روش قیاسی رایج بوده است، معتقد بودند که این روش به ما نتیجه قطعی می دهد. این روش به دلیل ورود فلسفه یونانی به جهان اسلام میان اندیشمندان مسلمان هم رایج بوده است. از دوره رنسانس به بعد روش قیاسی کم کم منسوخ شد و روش تجربی حاکم گشت. و این باعث شد که غرب در عرصه علوم تجربی رشد کند. پس بسیار مهم است که تاریخ روش در هر علمی هم بررسی گردد، و این امری است که در تاریخ علم صورت می پذیرد.

۷- آموزه هایی که در آن علم وجود دارد و تحولاتی که این آموزه ها در آن علم طی کرده اند. برای مثال در علم کلام آموزه هایی مانند عصمت، رجعت، علم غیب و مهدویت چه تحولاتی را درون این علم پشت سرگذاشته اند.

۸- انشعاباتی که در آن علم رخ داده است.

۹- مکاتبی که در آن علم وجود دارد و تأثیراتی که گذاشته اند. برای مثال تأثیر مکتب اخباری بر فقه، یا مکتب قم و بغداد برکلام.

۱۰- جریاناتی که در داخل مکاتب آن علم شکل گرفته است. (جریانات یک مکتب را خرد می کند)

۱۱- رویکردها و نوع نگاه هایی که به مسائل آن علم وجود دارد. برای مثال ممکن است در تاریخ اهل بیت رویکرد کلامی یا روایی داشته باشیم.

 

* فوائد علم تاریخ

دکتر صفری به فوائد تاریخ علم اشاره نموده و بیان کردند که آسیب شناسی و ظرفیت شناسی یک بحثی قابل طرح است و آن کارآمدی تاریخ تحلیلی در حوزه مطالعات تاریخ اهل بیت است. برخی با تاریخ تحلیل مخالف و موافق تاریخ نقلی اند. اما تاریخ نقلی ظرفیت کمی دارد. پاسخ گوی شبهات نمی تواند باشد. متعارضات را نمی تواند جمع کند. خودش را نمی تواند به روزرسانی کند. اما تاریخ تحلیلی چنین ظرفیت هایی را داراست و طبیعتا در مبحث آینده پژوهی روی تاریخ تحلیلی سرمایه گذاری کنیم.

فایده دیگر آن است که در بررسی یک علم  متوجه عوامل موثر بر رشد یا رکود آن علم می شویم. برای مثال در مورد تاریخ تحلیلی میتوان به موانعی اشاره کرد همانند خراب کردن عقاید مردم، خلاف مشهورات بودن، خلاف نظر شخصیت ها بودن، شناخت نقاط ارتباط یک علم با علوم دیگر به واسطه تاریخ علم، و این که در کجاها وارد عرصه های بین رشته ای شد و از داده ها آن علم میان رشته ای هم سود برد.

شتاب دادن معقول به یک علم. از طریق تاریخ علم می توانیم متوجه شویم چه عواملی باعث شتاب در حرکت علمی می گردند. این بسیار مهم است که علمی لنگان لنگان پیش برود یا این که با شتاب بیشتری حرکت کند.

فائده دیگر تأثیر در سنجه هاست. تاریخ علم باعث تغییر نظر در سنجه ها می گردد. در گذشته برای راستی آزمایی، سنجه های مختلفی مانند شهرت، ورود در کتب مختلف، نقل قول از شخصیت ها وجود داشت. اکنون ممکن است این سنجه ها تغییر کرده و سنجه های جدیدتری کشف شده باشند.

ورود به ریزعلم ها به واسطه تاریخ علم. الان دیگر پذیرفته نیست که کسی ادعای تخصص در تاریخ کند، بلکه امروزه تخصص ها جزیی تر شده و یک فرد ممکن فقط متخصص در یک شخصیت تاریخ یا حتی بخشی از زندگی او باشد.

فائده دیگر، تشخیص علم از شبه علم هاست. شبه علم یعنی مطالعاتی که خروجی بدهد، اما این خروجی، خروجی واقعی نباشد. به خاطر این که در این مطالعات که نوعی شبه علم اند از روش علمی بهره برده نمی شود. برای مثال ممکن است در تاریخ خروجی هایی داشته باشیم که مبنای آنها شهرت باشد. البته ممکن امروزه برخی در حوزه علم اسلامی کمی افراط کنند و معتقد باشند که اکثر چیزهایی که ما داریم شبه علم است. اما چنین نیست. بسیاری از این علومی که داریم علم است اما باید شبه علم ها را از علم تفکیک کنیم.

فائده دیگری که می توان نام برد، تفکیک دوره پیشا علم از دوره علم است. دوره پیشاعلم دوره ای است که هنوز گفتمان عقلایی جا نیفتاده است. برای مثال در تاریخ اهل بیت معتقدم که هنوز گفتمان علمی تثبیت نشده است. یا در دوره پیشاعلم هستیم یا در مرز علم و پیشاعلم. گرچه ممکن است کتابهایی داشته باشیم که روش علمی را سرلوحه کارشان قرار داده باشند اما هنوز به تثبیت گفتمانی نرسیده اند. در خوش بینانه ترین شکل ما در تاریخ اهل بیت هنوز در مرحله مطالعات هستیم. مراحل پیشاعلم، مطالعات، رشته علمی و بعد علم وجود دارد.

در ادامه مباحث دکتر صفری به مشکلاتی اشاره کردند که در مسیر جاافتادن تاریخ علم در حوزه وجود دارد. ایشان مهمترین مشکل را منابع انسانی (اساتید رشته تاریخ علم) در این حوزه عنوان کردند. راه حل مشکل را هم تربیت نیروهای انسانی دانستند. مشکل دیگرفقدان متون مناسب این رشته می باشد که به طور طبیعی این متون هم باید تأمین گردد.