حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسی در سخنان خود ضمن تقدیر از برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در این نشست علمی، اظهار داشت: امیدوارم همکاری میان مراکز علمی و دانشگاهی دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین توسعه و ادامه پیدا کند. امروز نیاز به گفتگو میان صاحب نظران دانشگاهی دو کشور بیشتر احساس میشود. مراکز دانشگاهی ما باید بیش از گذشته در عرصههای مهم از جمله علوم انسانی ، با یکدیگر گفتگو داشته باشند.
وی انسانشناسی را زیر بنای علوم انسانی دانست و یادآور شد: علوم انسانی که در دو قرن اخیر با این عنوان از آن یاد میشود، علومی است که به بررسی کنشهای انسانی شامل توصیف این کنشها و تجویز و توصیه نسبت به آنها، میپردازد. علوم انسانی علاوه بر توصیف واقعیت رفتارها و کنشهای انسانی، توصیهها و تجویزهایی را هم ارائه میکند.
رئیس جامعةالمصطفی ادامه داد: خصوصیت علوم انسانی موجب میشود که این علوم تا حد زیادی علوم فرهنگی باشند و از فرهنگها و پیشینه فرهنگی ملتها و جامعهها رنگ بپذیرند. بر خلاف علوم طبیعی که کمتر از فرهنگها اثر میپذیرند، علوم انسانی از نوع نگاه عالمان به جهان، انسان و ارزشها اثر میپذیرند و لذا چه در توصیف و چه در تجویز و توصیه، تحت تأثیر فرهنگها است. بنابراین براساس فرهنگهای مختلف میتوان قرائتهای متفاوتی از علوم انسانی داشت.
وی در توضیح بیشتر این مطلب خاطرنشان کرد: روشی که در علوم انسانی استفاده میشود تا حد زیادی همان روش تجربی است و با روشی که در علوم طبیعی به کار میرود تفاوت زیادی نمیکند؛ ولی در علوم انسانی اصول و مبانی پیشینی وجود دارد که علوم انسانی بر آن زیربناها استوار است و در شکلگیری علوم انسانی بسیار موثر هستند.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسی، حداقل چهار رکن را به عنوان مبانی دخیل در شکلگیری علوم انسانی موثر دانست و ابراز داشت: رکن اول نگاهی است که پژوهشگر و دانشمند به جهان دارد. تصویری که دانشمند علوم انسانی از جهان و هستی دارد؛ قطعاً در توصیف او در انسان و رفتارهای انسان تأثیر میگذارد. علاوه بر نگاه به جهان و به تعبیر ما هستی شناسی، نگاه به انسان و انسان شناسی نیز تأثیر مستقیم بر شکلگیری علوم انسانی دارد و این عنصری است که در این سخنرانی، هرچند کوتاه به عنوان یکی از زیر بناهای شکلگیری علوم انسانی به آن میپردازیم.
وی ادامه داد: در کنار هستیشناسی و انسانشناسی، معرفتشناسی و نوع نگاه دانشمند و پژوهشگر، به منابع معرفتی انسان در شکلگیری دانش و معرفت انسانی تأثیر دارد. همچنین رکن بعدی عنصر ارزشهاست. این که ما چه ارزشهایی را قبول داشته باشیم و آنها را مبنا قرار دهیم، قطعاً در داوریها به ویژه در توصیهها در علوم انسانی مؤثر است. این ارزشها قطعاً در شکلگیری علوم انسانی یک پژوهشگر و دانشمند تاثیر دارد و به همین جهت، علوم انسانی از نوع علوم فرهنگی است و با تنوع فرهنگها میتوان قرائتهای مختلفی از علوم انسانی ارائه کرد و به هیچوجه هم این علوم را از علم بودن دور نمیکند.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسی علوم انسانی را از نوع علوم فرهنگی دانست و تصریح کرد: با وجود اینکه روش تجربی و علمی را می توان در این علوم هم بکار گرفت؛ ولی به دلیل ابتنائی که علوم انسانی در مبانی هستیشناختی، انسانشناختی، معرفتشناختی و ارزش شناختی دارند؛ این علوم از دسته علوم فرهنگی هستند.
وی تعریف و تصویر ما از انسان را در شکلگیری نگاه ما به این علوم بسیار موثر دانست و گفت: در تمام رشتههای مهم علوم انسانی از جمله روانشناسی، جامعهشناسی، مدیریت، اقتصاد، تعلیم و تربیت و سایر رشتههای علوم انسانی، نگاه ما به انسان و تعریف ما از آن بسیار موثر است. اقتصاد کلاسیک و اقتصاد دوره مدرن یک تعریف از انسان، تحت عنوان انسان اقتصادی و انسان سود محور ارائه میکند، انسانی که در رفتارها و کنشهای اقتصادی، صرفاً سود مادی خود را در نظر میگیرد.
رئیس جامعةالمصطفی با طرح این سوال که آیا الزاماً باید اینگونه باشد که انسانها فقط منافع، آن هم منافع مادی خودشان را در نظر بگیرند یا نه؟ اظهار داشت: انسان میتواند فراتر از این باشد. جوامعی میتوانند شکل بگیرند که انسانها تا این حد خود محور نباشند و نگاهشان صرفاً سود مادی نباشد. گرچه شاید برای کسانی که با نگاه اقتصاد کلاسیک انس گرفتهاند، تصور انسانی که به ایدهآل دیگری غیر از سود مالی قائل باشد یا ارزشهای متعالی را دنبال کند، دشوار است. اما ما میتوانیم انسان را به گونهی دیگری تعریف کنیم ولی رفتارهای آن انسان و جامعه آن انسانها، نیازمند دانش دیگری جهت توصیف است و دانش برآمده از نگاه اقتصاد کلاسیک به انسان، نمی تواند آن را تبیین کند.
وی با نقد نگاه غریزه محور به انسان در برخی مکاتب روانکاوی، یادآور شد: در روانشناسی اگر انسان را آن چنانکه در روانکاوی فروید توصیف میشود تعریف کنند؛ یعنی انسانی که صرفاً براساس غرایز، رفتار میکند، این انسان متفاوت از نگاهی است که برای انسان پیچیدگیهای بیشتری میبیند و ابعاد وجودی و معنوی بیشتری برای او قائل است. ابعاد معنوی در وجود انسان را باید در تحلیل شخصیت و رفتارهای او در نظر گرفت و این نشان میدهد که نگاه به انسان و تصویری که از انسان داریم، بسیار در شکلگیری علوم انسانی ما موثر است و لذا انسان شناسی پیش نیاز شکلگیری علوم انسانی است.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسی ادامه داد: بر اساس این نگاه میتوان در بستر انسانشناسی دیگری، حقوق انسان را تعریف کرد و مدیریت جامعه انسانی را به گونهی دیگری رقم زد و شخصیت انسان و رشد شخصیت انسان را به شکل دیگری تحلیل کرد. همچنین میتوان برای تعلیم و تربیت پیشنهادهای دیگری ورای آنچه که امروز در نظریههای تعلیم و تربیت رایج، مخصوصاً در علوم انسانی که از سوی دنیای غرب به ما داده میشود، ارائه نمود. ما میتوانیم در علوم انسانی، بویژه با نگاه متفاوت به انسان، قرائت دیگری از این علوم داشته باشیم.
رئیس جامعةالمصطفی در پایان، با تاکید بر لزوم توجه بیشتر به نقش مبنایی انسان شناسی در تحقیقات علوم انسانی، اذعان کرد: این از آن موضوعاتی است که ما میتوانیم در تعاملات فکری و فرهنگی و ارتباطات میان دانشگاهی به آن بپردازیم. علوم انسانی صرفاً آنچه که امروز در دنیا براساس مبانی انسان شناسانهی رایج در غرب معاصر ارائه شده، نیست. می توان علوم انسانی دیگری را نیز ارائه کرد که هم در تحلیل رفتارهای فردی انسان و هم در تحلیل رفتارهای جمعی و حتی روابط بینالمللی میان انسانها، نگاه دیگری داشته باشد. ما میتوانیم با کمک به یکدیگر، برای شکلگیری یک تصویر جدید از علوم انسانی تلاش نماییم.
Δ