کارگاه تحلیل محتوای کتاب «آراء اهل المدینه الفاضله»

کارگاه تحلیل محتوای کتاب «آراء اهل المدینه الفاضله» با تأکید بر اندیشه اخلاقی فارابی به همت مجتمع آموزش عالی بنت الهدی برگزار گردید.

در این کارگاه که در اتاق گروه فلسفه برگزار شد، سرکار خانم قنادیان به ارائه مباحث خود به شرح زیر پرداخت:

ابونصر محمد بن محمد فارابی ملقب به فارابی، در حدود سال ۲۵۷ هجری قمری/ ۸۷۰ میلادی در دهکده «وسیج» از ناحیه فاریاب خراسان در افغانستان کنونی متولد شد. پدر وی «محمد بن اوزلغ» یکی از سردارهای سپاه سامانیان بود. به نظر می‌رسد فارابی تحصیلات اولیه خود را در فاریاب به پایان رسانده و مدتی نیز به شغل قضاوت مشغول بوده‌است. برخی پژوهشگران معاصر، آغاز مطالعات علمی او را از شهر مرو می‌دانند؛ مرو در آن زمان مرکز درس و بحث فلسفی بود و اساتید مشهوری در آن تدریس می‌کردند. فاصله کم بین شهر مرو و محل سکونت فارابی حضور او را در شهر تسهیل می‌کرد. فارابی در جوانی به بغداد رفت و نزد متی بن یونس به فراگرفتن منطق و فلسفه پرداخت. سپس به حران سفر کرد و به شاگردی یوحنا بن حیلان درآمد.

از آغاز کار، هوش سرشار و علم آموزی وی سبب شد که همه موضوعاتی را که تدریس می‌شد، به خوبی فراگیرد. مورخان اسلامی معتقدند که فارابی فردی زهد پیشه و عزلت‌گزین و اهل تأمل بود.

در سنت فلسفه اسلامی، فارابی را بعد از ارسطو که ملقب به «معلم اول» بود، معلم ثانی لقب داده‌اند.فارابی توانست مکتبی کامل را بنیان نهد. فارابی به مکتب نوافلاطونی تعلق داشت او تفکرات افلاطون و ارسطو را با الهیات توحیدی هماهنگ کرد و در فلسفه اسلامی نیز از جمله اندیشمندان مشایی محسوب می‌شود. فارابی شرح‌های ارزشمندی بر آثار ارسطو نگاشته و به سبب همین او را معلم ثانی خوانده‌اند. فلسفه فارابی آمیزه‌ای است از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی که رنگ اسلامی و به خصوص شیعی اثنی‌عشری به خود گرفته‌است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی است و در اخلاق و سیاست، افلاطونی و در مابعدالطبیعه به مکتب فلوطینی گرایش دارد.

آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها اثر ابونصر فارابی(۲۵۹-۳۳۹ق) و تحقیق علی بوملحم صورت گرفته است. این کتاب به شرح و بیان دیدگاه‌های نویسنده در زمینه آرمان‌شهر اسلامی پرداخته شده است. فارابی در این اثر سعی کرد اصول منطقی و عقلانی زندگی بشری را با مبانی مذهبی که بدان سخت معتقد بود درآمیزد و طرحی نو برای اداره جوامع بشری دراندازد‌.کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در سی‌وهفت باب، سامان‌دهی شده است.

ابواب کتاب را می‌توان به دو بخش عمده فلسفی و سیاسی اجتماعی، به شرح زیر تقسیم نمود که در واقع، بخش نخست‌ مقدمه‌ای است بر بخش دوم: بخش فلسفی:

الف) خدا و صفاتش: فارابی وجود خداوند را به‌عنوان امری بدیهی می‌پذیرد و او را «موجود اول» می‌نامد؛ یعنی موجودی که سبب وجود دیگر موجودات است و از هر نقصی خالی است‌. او قدیم و ازلی است و وجودش به ذات خود اوست و او را صورتی مادی نیز نیست؛ زیرا صورت جز در ماده تحقق پیدا نمی‌کند و اگر او را صورتی بود لازم می‌آمد که ذات او مرکب از ماده و صورت باشد و در نتیجه او مرکب می‌بود.

ب) صدور موجودات از او: وجود همه موجودات بی‌شک تابع وجود اول است و پدید آمدن موجودات از او ناشی از فیض اوست و این فیض، قدیم است. این فیض نه چیزی از موجود اول می‌کاهد و نه کمالی را به او می‌افزاید

ج) انسان: عناصر قابل کون فساد در انسان با عقل که همان ملکه است‌، تلاقی می‌کند.

بخش سیاسی- اجتماعی (مدینه فاضله و نقطه مقابلش):

انسان جز در جامعه نمی‌تواند باقی بماند و به بدترین کمالات دست یابد جوامع بشری بر دو گونه‌اند: برخی از آن‌ها کامل و برخی دیگر غیر کامل‌اند‌. جوامع کامل نیز بر سه گونه بزرگ (آباد)، میانه (امت) و کوچک (مدینه) تقسیم می‌شوند.رئیس شهر مدینه فاضله باید کامل‌ترین عضو شهر باشد و نخست او باید استقرار یابد تا بتواند شهر را نظم بخشد و آن را سامان‌دهی کند. رئیس مدینه فاضله دارای دوازده ویژگی است. برخی از این ویژگی‌ها به جسم اختصاص دارد و این ویژگی‌ها عبارتند از اینکه: خوش فهم باشد، آنچه را که می‌فهمد به‌خوبی حفظ کند، باهوش و زیرک باشد، خوش‌بیان باشد، دوستدار تعلیم و یادگیری باشد. برخی دیگر از ویژگی‌های او هم به اخلاق مربوط می‌شود. ویژگی‌های اخلاق رئیس عبارتند از اینکه: آزمند نباشد‌، دوستدار راستی باشد، نفس او بزرگ باشد، از امور ناپسند و پست دوری گزیند، دوستدار عدالت باشد و عزم و اراده‌ای‌ نیرومند داشته باشد. نطقه مقابل مدینه فاضله، مدینه‌های غیر فاضله هستند. فارابی‌ مدینه‌های غیر فاضله را به چهار قسم بزرگ زیر تقسیم کرده است:مدینه جاهله و آن مدینه‌ای است که مردم آن سعادت حقیقی را نمی‌شناسد و بر این باورند که هدف نهایی از زندگی تندرستی‌، توانگری و بهره‌گیری از لذات مادی و پیروی از هواهای نفسانی است و اینکه نزد مردم ‌از احترام برخوردار باشند و آنان را بزرگ شمارند.مدینه فاسقه و آن مدینه‌ای است که مردم آن سعادت را می‌شناسند و به وجود خدا آگاهی دارند، اما رفتار آنان همان رفتار مردم مدینه‌های جاهله است.مدینه مبدله و آن مدینه‌ای است که آرا و اندیشه‌های مردم آن ابتدا همان آرا و اندیشه‌های مردم مدینه فاضله بوده، اما پس از آن این آرا و اندیشه‌ها به آرا و اندیشه‌های نادرست و فاسد تغییر یافته است.

مدینه ضاله و آن مدینه‌ای است که مردم آن درباره خدا و عقل فعال عقیده فاسد و نادرستی دارند. رئیس چنین مدینه‌ای از کسانی است که می‌پندارد به آنان وحی می‌شود و حال‌آنکه این‌چنین نیست.