وی با تکیه بر منظومه عقلانی و الهی فارابی، نشان داد که ریشهٔ بحران معنا در افول مابعدالطبیعه، گسترش مادیگرایی، فردگرایی و بیاعتباری ارزشهای اخلاقی نهفته است. دکتر موسوی با استناد به آثار المدینه الفاضله، فصوص الحکم و التنبیه علی سبیل السعاده تأکید کرد که معنا و سعادت تنها در تلفیق حکمت نظری و عملی و در اتصال عقل انسانی با عقل فعال تحقق مییابد.
او با طرح دیدگاهی نو، موسیقی را به مثابه «ابزار تربیت روحی و آرامش اخلاقی» معرفی نمود و از هماهنگی عقل، اخلاق و هنر در نظام فارابی سخن گفت. به باور این استاد، فلسفه فارابی نه صرفاً نظریهای تاریخی بلکه نسخهای زنده برای بازسازی معنا و آرامش روانی در جهان معاصر است.
محدودیت ها و ناتوانی علم در ارایه نگرشی جامع به حیات و معنابخشی به زندگی و نقش بی بدیل دین در شکوفایی عقل برای کشف معنای اصیل و نیل به سعادت نیز از جمله نکاتی است که در آثار فارابی مورد توجه و تاکید قرار گرفته است.
Δ