به همت نمایندگی جامعةالمصطفی در خراسان؛

نقد و بررسی دیدگاه فخر رازی در آیه ولایت

به همت معاونت پژوهش نمایندگی المصطفی در خراسان و با همکاری تشکل التوحید، نشست علمی نقد دیدگاه فخر رازی در آیه ولایت با حضور حجت الاسلام والمسلمین جواد رقوی معاون پژوهشی نمایندگی المصطفی در خراسان به صورت حضوری و مجازی در مشهد برگزار شد.

حجت الاسلام والمسلمین رقوی در ابتدای این نشست علمی با قرائت آیه ۵۵ و ۵۶ سوره مائده اظهار داشت: فخرالدین رازی معروف به خطیب رازی و امام المشککین از بزرگان خطبا، علما و متکلمین مشهور سده ششم هجری می باشد که آراء وی مخصوصا در کلام اسلامی همواره مورد توجه بوده است. وی دارای تالیفات فراوان است که تفسیر مفاتیح الغیب مشهور به تفسیر کبیر از مهمترین آنها است. وی در این تفسیر ذیل هر آیه اقوال و آراء فراوانی را نقل و نقد می کند و معمولا توجه خاصی به نقد دیدگاه شیعه دارد. موضوع بحث در این جلسه بررسی دیدگاه فخر درباره معنا و تفسیر آیه ولایت ، (آیه ۵۵ سوره مائده) است. دیدگاه وی در ذیل این آیه را می تواند در دو مقام مورد بررسی قرار داد. نخست تفسیر وی از آیه مذکور. دوم نقدهایی که وی بر دیدگاه شیعه در دلالت آیه بر ولایت امیر المومنین علی علیه السلام دارد. در نشست حاضر دیدگاه وی درباره معنا و تفسیر آیه ولایت مورد بررسی قرار می گیرد و بررسی دیدگاه وی در نقد دیدگاه شیعه مجالی دیگر می طلبد. در بررسی صورت گرفته ابتدا دیدگاه فخر الدین رازی در سه مدعای اصلی دسته بندی شده و سپس هر مدعا مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.

 

مشروح نشست:

الف) دیدگاه فخر درباره معنای آیه:

دیدگاه فخر در تفسیر آیه مزبور را در ذیل سه مدعا مورد بررسی قرار می دهیم. وی معتقد است: ۱- آیه مربوط به عامه مومنان است نه شخص خاص ۲- آیه در سیاق آیات قبل و بعد است که درباره عموم مومنان است. ۳- استشهاد به آیات دیگری که مومنان را به عنوان ولی معرفی فرموده است.

فعلى هذا: الآية عامة في حق كل المؤمنين، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ‏ [التوبة: ۷۱] و على هذا فقوله‏ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ صفة لكل المؤمنين، و المراد بذكر هذه الصفات تمييز المؤمنين عن المنافقين لأنهم كانوا يدعون الإيمان إلا أنهم ما كانوا مداومين على الصلوات و الزكوات، قال تعالى: في صفة صلاتهم‏ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى‏ [التوبة: ۵۴] و قال: يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا [النساء: ۱۴۲] و قال في صفة زكاتهم‏ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ [الأحزاب: ۱۹]

***** نقد مدعای اول: حمل آیه بر عموم مومنان درست نیست زیرا: ۱- انما دلالت بر حصر دارد. (فخر موارد دیگری مثال زده که انما امده اما دلالت بر حصر ندارد. با اینحال این دلیل بر این نمی شود که این ایه هم دلالت بر حصر نداشته باشد. انما از ادات حصر است و اگر در جایی دلالت ندارد باید اثبات شود)

۲- قید و هم راکعون مانع از دلالت ان بر عموم مومنان است. فخر در پی پاسخ به این اشکال است و می گوید: بنابر این که مراد عموم مومنان شد معنای این قسمت از ایه یکی از سه امر ذیل است: مراد از رکوع خضوع است، غرض از ذکر رکوع تشریف و تخصیص آن به ذکر است، مراد تفاوت احوال اصحاب در زمان نزول ایه بوده است.

این سه احتمال مردود است زیرا مبنای این احتمالات این است که واو عاطفه باشد نه حالیه در حالیکه واو بروشنی حالیه است. اگر واو عاطفه بود باید می فرمود «و یرکعون» نه «و هم راکعون».

 

و أما قوله‏ وَ هُمْ راكِعُونَ‏ ففيه على هذا القول وجوه: الأول: قال أبو مسلم: المراد من الركوع الخضوع، يعني أنهم يصلون و يزكون و هم منقادون خاضعون لجميع أوامر اللَّه و نواهيه و الثاني: أن يكون المراد: من شأنهم إقامة الصلاة، و خص الركوع بالذكر تشريفا له كما في قوله‏ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ‏ [البقرة: ۴۳] و الثالث: (تفاوت احوال اصحاب سبب این قید است) قال بعضهم: إن أصحابه كانوا عند نزول هذه الآية مختلفون في هذه الصفات، منهم من قد أتم الصلاة، و منهم من دفع المال إلى الفقير، و منهم من كان بعد في الصلاة و كان راكعا، فلما كانوا مختلفين في هذه الصفات لا جرم ذكر اللَّه تعالى كل هذه الصفات.

بنا براین اشکال این احتمالات این است که واو را این افراد عاطفه گرفته اند در حالیکه واو حالیه است.

۳- اخباری که خود فخر هم نقل می کند دلالت بر فرد معین دارد و دو فرد مطرح شده: ابوبکر و حضرت علی علیه السلام (در در المنثور روایتی هم نقل می کند که ایه را درباره في عبادة بن الصامت می داند. الدر المنثور فى التفسير بالماثور ج‏۲ ۲۹۳)

۱- ابوبکر توسط عکرمه: فخر رازی می نویسد: «روى عكرمة أن هذه‏ الآية نزلت في أبي بكر رضي اللَّه عنه.»

۲- درباره امیر المومنین علی علیه السلام: در این باب فخر رازی سه روایت نقل کرده است:

روى عطاء عن ابن عباس‏ أنها نزلت في علي بن أبي طالب عليه السلام.

روي‏ أن عبد اللَّه بن سلام قال: لما نزلت هذه الآية قلت يا رسول اللَّه أنا رأيت عليا تصدق بخاتمه على محتاج و هو راكع، فنحن نتولاه.

روي عن أبي ذر رضي اللَّه عنه أنه قال: صليت مع رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم يوما صلاة الظهر، فسأل سائل في المسجد فلم يعطه أحد، فرفع السائل يده إلى السماء و قال: اللّهم اشهد أني سألت في مسجد الرسول صلى اللَّه عليه و سلم فما أعطاني أحد شيئا، و علي عليه السلام كان راكعا، فأومأ إليه بخنصره اليمنى و كان فيها خاتم، فأقبل السائل حتى أخذ الخاتم بمرأى النبي صلى اللَّه عليه و سلم، فقال: «اللّهم إن أخي موسى سألك» فقال: رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي‏ إلى قوله‏ وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي‏ [طه: ۲۵- ۳۲] فأنزلت قرآنا ناطقا سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً [القصص: ۳۵] اللّهم و أنا محمد نبيك و صفيك فاشرح لي صدري و يسر لي أمري و اجعل لي وزيرا من أهلي عليا أشدد به ظهري. قال أبو ذر: فو اللَّه ما أتم رسول اللَّه هذه الكلمة حتى نزل جبريل فقال: يا محمد اقرأ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‏ إلى آخرها،

***** نقد مدعای دوم: سیاق دلالت بر این دارد که آیه مربوط به عموم مومنان است.

فخر الدین رازی: و أما ما بعد هذه الآية فهي قوله‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‏ [المائدة: ۵۷]

أن اللائق بما قبل هذه الآية و بما بعدها ليس إلا هذا المعنى (نصرت)، أما ما قبل هذه الآية فلأنه تعالى قال: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِياءَ [المائدة: ۵۱]

این ادعای فخر نیز حداقل به دو دلیل قابل قبول نیست

۱- به شهادت مضامین روایات در ذیل این ایات ، اینها در مناسبت های مختلفی نازل شده اند به تعبیر علامه طباطبایی: « درست است كه اين سوره در اواخر عمر رسول خدا (ص) در حجة الوداع نازل شده و ليكن نه تمامى آن، بلكه بطور مسلم پاره‏اى از آيات آن به شهادت مضامين آنها، و رواياتى كه در شان نزولشان وارد شده است قبل از حجة الوداع نازل شده است.

بنا بر اين صرف اينكه فعلا اين آيات يكى پس از ديگرى قرار گرفته‏اند دلالت بر وحدت سياق آنها ندارد، كما اينكه صرف وجود مناسبت بين آنها نيز دلالت ندارد بر اينكه آيات اين سوره همه به همين ترتيب فعلى نازل شده است.»

۲- همانطور که در نقد اشکالات فخر بر دیدگاه شیعه خواهد امد ایات قبل و بعد در غرض با یکدیگر متفاوت اند و غرض ایه قبل نهی مومنان از نصرت کفار و سرزنش منافقان است ولی غرض ایه بعد نهی کفار از استهزاء مومنان است پس چگونه می توانند وحدت سیاق داشته باشند.

نقد مدعای سوم : استشهاد به آیات دیگری که مومنان را به عنوان ولی معرفی فرموده است.

الآية عامة في حق كل المؤمنين، فكل من كان مؤمنا فهو ولي كل المؤمنين، و نظيره قوله تعالى: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بعْضٍ‏ [التوبة: ۷۱]

اولا: اینکه معنای ولایت در این ایات نصرت باشد و نه محبت و اولیت در تصرف اول کلام است. ثانیا این ایات فرموده مومنین و مومنات بعضی از انها ولی بعضی هستند ولی ایه ولایت خدا و رسول و ان مومنین خاص را مخصوص به ولایت دانسته و با حصر بیان کرده است. پس روشن است ولایتی که بعضی مردان و زنان مومن نسبت به بعضی دارند با ولایتی که منحصرا از آن خدا و رسول و مومنی است که در حال رکوع ذکات داده است تفاوت دارد.

نتیجه: دیدگاه فخر رازی درباره تفسیر آیه به اینکه مراد عموم مومنان باشد درست نیست.

ب) دیدگاه فخر در رد دیدگاه شیعه:

تقریر فخر از استدلال شیعه در دو مقام:

مقام اول: ولی به معنای متصرف در امور است نه ناصر و محب

ولی به معنای ناصر و محب و به معنای متصرف امده است.

استعمال لفظ در دو معنا طبق قواعد اصول فقه امکان ندارد.

ولی در ایه به معنای ناصر و محب نیست؛ زیرا ناصر و محب برای همه مومنین عمومیت دارد ولی ولایت در ایه با قید حصر (انما) آمده پس عام نیست.

بنابر این ولی به معنای متصرف است.

تصرف در امت بصورت مطلق امده و معنای ایه این است : إنما المتصرف فيكم أيها المؤمنون هو اللَّه و رسوله و المؤمنون الموصوفون بالصفة الفلانية،

متصرف در امور مسلمین مساوی با امامت است، پس شخص مذکور در ایه امام امت است.

مقام دوم: ولی مذکور در ایه علی بن ابی طالب علیه السلام است.

اجماع مرکب قائم است بر این که مراد از امام حضرت علی علیه السلام است؛ زیرا هرکسی قائل شده ولی به معنای امام است گفته مراد حضرت علی علیه السلام است و قول ثالث خرق اجماع مرکب است.

روایات فراوان دلالت دارند بر اینکه مراد از ولی در این ایه حضرت علی علیه السلام است و اعتباری به قول کسی که گفته مراد ابوبکر است نیست زیرا امت اجماع دارند که ایه دلالت بر امامت ابوبکر ندارد. تظاهرت الروايات على أن هذه الآية نزلت في حق علي، و لا يمكن المصير إلى قول من يقول:إنها نزلت في أبي بكر رضي اللَّه عنه؛ لأنها لو نزلت في حقه لدلت على إمامته، و أجمعت الأمة على أن هذه‏ الآية لا تدل على إمامته، فبطل هذا القول.

أن قوله‏ وَ هُمْ راكِعُونَ‏ لا يجوز جعله عطفا على ما تقدم، لأن الصلاة قد تقدمت، و الصلاة مشتملة على الركوع، فكانت إعادة ذكر الركوع تكرارا، فوجب جعله حالا أي يؤتون الزكاة حال كونهم راكعين، و أجمعوا على أن إيتاء الزكاة حال الركوع لم يكن إلا في حق علي، فكانت الآية مخصوصة به و دالة على إمامته من الوجه الذي قررناه، و هذا حاصل استدلال القوم بهذه الآية على إمامة علي عليه السلام.

ایراد فخر رازی بر استدلال:

ولایت در ایه به معنای نصرت است نه به معنای متصرف.