در کرسی ترویجی مجتمع زبان بررسی شد

رویکرد تفسیری فقه اللغة تفسیری در صد سال اخیر حوزه

معاونت پژوهش مجتمع آموزش عالی زبان، ادبیات و فرهنگ شناسی سی امین کرسی ترویجی را با عنوان " رویکرد تفسیری فقه اللغة تفسیری در صد سال اخیر حوزه با تاکید بر تفسیر سید مصطفی خمینی" برگزار کرد.

در این کرسی که با ارائه حجت‌الاسلام فریدی‌فر، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی و حجج اسلام دکتر عشایری و دکتر عصاری به عنوان ناقد برگزار شد، ارائه دهنده گزارشی جامع و موجز از کرسی ارائه نمود و بیان داشت: نسبت به اسم، اشتقاقات زبانی و واژگان قرآنی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد که برخی از مفسرین از جمله سید مصطفی خمینی بر این باور هستند که نمی‌توان برای اشتقاقات اسم فایدة خاصی را مترتب نمود. بر این مبنا، لغت‌شناسی که بر پایة اشتقاقات واژگان زبانی قرار دارد، مورد نقد قرار می‌گیرد.

وی ادامه داد: همچنین وضع یک واژه، در زمان استعمال آن، بی‌ارتباط با معانی پیشین آن انجام گرفته و وجود معانی متعدد برای یک لغت، صرفا بر پایة استعمال است و ساختار معنایی میان آنها وجود ندارد.

پس از ارائه ساختار این دیدگاه، جلسه با راهنمایی مدیر کرسی به مرحله ارائه نقد‌های علمی ناقدان رسید که مهمترین آنها عبارتند از:

  • ـ تاکید بر اهمیت قابل توجه موضوع علمی حاضر.
  • انتخاب عنوان «فقه‌الغة …» موجب انتظار بیشتر خواننده از دقت علمی برخی از بخش‌های مقاله شده است.
  • برخی از مدعاهای مقاله نیازمند توضیح و تبیین بیشتری هستند.
  • جا دارد که نسبت به احساء نوآوری‌های تفسیری و ادبیاتی سید مصطفی خمینی، تلاش بیشتری انجام شود.
  • جامع‌ بودن مقاله نسبت به بررسی موضوعات خاصی همچون اشتقاق، واژگان صرفی، نیازمند دقت است.
  • لازم است که معین شود که مبحث لازم و متعددی، آیا ملاک و معیار سید مصطفی خمینی، باطل کنندة ملاک‌های لفظی پیشین است و یا ملاک و معیاری معنایی به‌علاوة آنها است؟
  • اگر سیدمصطفی خمینی علم صرف را علم مستقلی نمی‌داند، عبارت «نوآوری و گسترش علم صرف در آثار سید مصطفی خمینی …» عبارت صحیحی شمرده نمی‌شود و باید نسبت به استقلال یا عدم استقلال علم صرف از نظر سید مصطفی خمینی، ملاحظه بیشتری نمود.
  • در لغت‌شناسی عربی، واژگان اشتقاقی، از ریشة کلمات‌ـ‌سه حرفی یا چهار حرفی‌ـ استخراج شده‌اند. بر این اساس، ارتباط معنایی میان آنها قابل انکار نیست.
  • می‌بایست نسبت بر ملاحظات و استنادات سید مصطفی خمینی به کتاب «اقرب الاموارد» استقراء بیشتری نمود و شواهد بیشتری ارائه شود.
  • مدعای مطرح شده در متن مقاله مبنی بر گسترش مرزهای علم در این رویکرد علمی، نیازمند توضیح و تبیین بیشتری است و باید روشن شود که مراد امتداد دانش و یا تغییر رویکرد و جهت مبحث علمی است و آیا موضوع خاص را می‌توان گسترش مرزهای علم نامید یا خیر.
  • در متن، استدلال آقای علی‌دوست، به قول ادیب مشهور، خلیل شده است. اگر چنین استنادی قابل قبول باشد، چرا تعاریف خلیل از علم صرف، مورد اعتبار قرار نمی‌گیرد.
  • میان برخی از نقل و قول‌های آقای علی‌دوست و سید مصطفی خمینی، انسجام، مقایسه و یا تطبیق کاملی صورت نگرفته است.
  • باید این مسئله بررسی شود که تحولات و گسترش‌های معاصر در علم زبان عرب، حرکتی رو به‌ استعلا است و یا ممکن است سخن ادبیان متقدم، از قوت بیشتری برخوردار باشند.
  • بهره‌گیری مؤلف از دو گانه و تقسیم، ثبوتی و صدوری، بسیار تقسیم مناسب و قابل استفاده‌ای است و موجب می‌شود که ما از همان ابتدا ثبوت را در مقابل حدوث قرار نداده و در مقابل صدور از فاعل قرار دهیم.
  • بهره‌گیری مقاله از مقایسه و تطبیق دیدگاه سید مصطفی خمینی و صرفیون معاصر و حاضر، بر جهت و غنای مقاله خواهد افزود.
  • دیدگاه‌ و نقدهای سید مصطفی بر الاقرب الموارد باید احسا شود، چرا که از کارایی مناسبی برخوردار است.
  • در کنار ذکر دیدگاه علمی، مقایسة مبانی صاحب‌نظران و تلاش برای ارائه یک ساختار منسجم، ضرورت دارد که نویسندة محترم مقاله دیدگاه علمی و جمع‌بندی شخصی خود از موضوع را نیز ارائه نماید.

در ادامه این کرسی ناقدان به نقد موضوع پرداختند و اشاره کردند: از آن‌جایی که واژة «فقه‌الغة» امروزه یک اصطلاح با معنای جدید آن است، طرح وصف «فقه‌الغة» در عنوان مقاله، موجب می‌شود که انتظار خواننده از مقاله، مواجه با رویکرد جدید علمی و معاصر به مبحث «فقه‌الغة» بشود. بر این اساس به‌نظر می‌رسد که مقاله باید جامع مفاهیم واژگان عنوان باشد.

در پایان، ارائه دهنده به جواب ناقدین پرداخته و به موضوعات زیر اشاره کرد:

  • مطالعات و پژوهش‌های پیشین در آثار سید مصطفی خمینی، موجب شد تا به کشف یک ساختار جدید و ثبت نظر و دیدگاه جدید صرفی در متون تفسیری ایشان شد
  • توجه و تاکید بر کتاب اقرب الموارد، به دلیل توجه و تاکیدات مختلف سید مصطفی خمینی بر این کتاب است که موارد متعددی را شامل می‌شود؛ اما به دلیل محدودیت‌های زمانی و حجم مقاله، امکان ذکر همة‌ موارد میسر نبود. جا دارد که در مطالعات پیش‌رو از راهنمایی اساتید ناقد در تقویت بحث، بهره‌مند شد.
  •  تلاش مقاله بر کشف و ارائه نظرات نو در رویکرد تفسیری متکی به علم صرف میان اندیشمندان معاصر(صد ساله) از جمله سید مصطفی خمینی بوده است. بدون تردید این مسیر و رویکرد نیازمند گسترش بیشتری است از جمله توجه و تاکید بر اثر تفسیری آیت‌الله جوادی. غرض مقاله، انحصار دادن موضوع بر محتوای ارائه شده و طرح ادعای جامع بودن پژوهش حاضر نیست.
  • براساس چهار نظریه مطرح شده در مقاله، توجه به رویکرد سید مصطفی خمینی بر عدم محوریت علم صرف در رویکرد تفسیری است.
  • شهید سید مصطفی خمینی، فعل متعدی را صرفا نیازمندی تعدی به مفعول – ‌نیاز به طرف‌ -‌ از نظر و غرض گوینده می‌داند و از صِرف لفظ، چنین برداشتی حاصل نمی‌شود.

رویکرد تفسیری فقه اللغة