سید محمد موسوی در ابتدای این نشست مفهوم آزادی و انواع و ساحتهای مختلف آن را توضیح داد و اظهار داشت: آزادی عقیده یکی از صورتهای مختلف آزادی است.
وی با تأکید بر این که در اسلام آزادی افراد و بهخصوص آزادی عقیده محترم دانسته شده است، خاطرنشان ساخت: از سوی دیگر در بسیاری از مکاتب فقهی اسلامی مجازات سنگین برای فرد مرتد در نظر گرفته شده است. در نظر اول این دو متناقض بهنظر میرسد؛ لذا از محمدناصر واعظزاده درخواست نمود که به این مسئله بپردازد.
محمدناصر واعظزاده در ابتدا سخنان خود با تأکید بر این که آزادی انسانها در اسلام و همهی ادیان الهی مورد پذیرش است و مربوط به کرامت انسانی است، تصریح کرد: سلب آزادی افراد فیالواقع منافی کرامت انسانی است.
وی جبرگرایی و نفی اختیار و اراده آزاد انسانی را مربوط به نحلههای انحرافی و اسلام اصیل را موافق آزادی بیان و آزادی عقیده دانست و سپس به بیان مفهوم ارتداد و مرتد پرداخت و تعاریف مختلف ارائه شده از آن را تبیین نمود.
سخنران این نشست در ادامه دو نوع مرتد فطری و مرتد ملی را توضیح داد و بیان داشت: مرتد فطری کسی است که درحال انعقاد نطفه او یکی از والدین یا هر دو مسلمان باشد و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود اما مرتد ملی کسی است که پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه او کافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار کفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار کفر نماید، مثل فرد مسیحی که اسلام بیاورد و سپس به دین مسیحی برگردد.
واعظزاده سپس به تناقض ظاهری میان احترام به آزادی عقیده در اسلام و مجازات سنگین مرتد پرداخت و بیان داشت: این تناقض ظاهری است تا واقعی؛ چرا که احکام مرتد بیشتر به دلیل ایجاد اختلال و تشویش اذهان عمومی و عقیده بماهو عقیده امر قلبی است و تا زمانی که آسیب بیرونی به جامعه و مردم وارد نکرده، محترم است.
وی در همین راستا و بههمین سیاق تناسب میان مجازات سنگین مرتد و میزان جرم مرتکب شده را توضیح داد.
سید عزیز موسوی کارشناس دیگر این نشست علمی به نگاههای رایج نسبت به آزادی عقیده و مسئله ارتداد پرداخت و بیان داشت: حداقل چهار دیدگاه متمایز از هم در این زمینه وجود دارد: دیدگاه پلورالیستی، دیدگاه لیبرالیستی، دیدگاه دگماتیستی و دیدگاه اعتدالی.
وی سپس به تشریح هریک از این دیدگاهها پرداخت و خاطرنشان ساخت: لیبرالیسم مدعایش این است که هر عقیدهای محترم است و انسان حق برخطا کردن و حق بر باطل بودن را دارد؛ دگماتیسم یا جزمگرایی به نظام اعتقادی اشاره دارد که با اطمینان تزلزل ناپذیر و پایبندی سخت به اصول یا دکترین های ثابت مشخص می شود.
سخنران این نشست با اشاره به این که فرد دگماندیش تمایل به اظهار یا پذیرش باورها بدون پرسش یا بررسی انتقادی دارد، ابراز داشت: جزم گرایی اغلب با نزدیک اندیشی، عدم تحمل دیدگاه های جایگزین و عدم تمایل به در نظر گرفتن شواهد یا ایده های جدید همراه است. در یک طرز فکر جزمی، افراد در برابر تغییر باورهای خود مقاومت میکنند، آنها ممکن است وابستگی شدیدی به یک ایدئولوژی، آموزه دینی یا چارچوب فلسفی خاص نشان دهند و آن را به عنوان حقیقت مطلق بدون جایی برای تردید یا بحث ببینند.
وی با بیان این که جزمگرایی را می توان در حوزه های مختلفی از جمله دین، سیاست، علم و باورهای شخصی یافت، تصریح کرد: جزمگرایی می تواند مانع رشد فکری، گفتگو و تفاهم سازنده بین افراد با دیدگاه های متفاوت شود. توجه به این نکته حائز اهمیت است که در حالی که داشتن اعتقادات یا باورهای قوی ذاتاً منفی نیست؛ دگماتیسم زمانی مشکل ساز می شود که از نگرش باز، کنجکاوی فکری و توانایی درگیر شدن در تفکر انتقادی و گفتمان محترمانه جلوگیری کند.
موسوی دگماتیسم را دیدگاه قرون وسطایی و مربوط به مسیحیت در قرون وسطی دانست که امروزه متأسفانه کمابیش در جوامع اسلامی ریشه دوانیده است و جوامع اسلامی را به عقبماندگی و انحطاط و نفرت رهنمون می سازد.
این نشست علمی که همزمان بهصورت آنلاین منتشر گردید مورد استقبال مخاطبان واقع شد.
Δ