نگارنده رساله قصد دارد با رویکرد ادبی، مسئله امامت و خلافت بلافصل که مسئله میان دو مذهب بزرگ شیعه و سنی است را براساس سخنان آن حضرت در نهج البلاغه از لحاظ ادبی مورد بررسی قرار دهد. چون ابن ابی الحدید معتزلی در بیست جلد شرح نهج البلاغه خود گاهی با تاویل و توجیه ادبی، صراحت نص بر خلافت آن حضرت را انکار نموده و گاهی اصلا به نکات ادبی صرفی و نحوی و بلاغی که خودش از همه این علوم بهره مند بود، توجه ننموده است و این سبب موجب شده است که لطائف و اشارات نهج البلاغه درباره مسئله خلافت بلافصل مخفی بماند و در این رساله نحوه مواجهه ابن ابی الحدید با متنی از نهج البلاغه با خلافت بلافصل، رویکرد ادبی، نقد شده است.
وی با اشاره به این که این رساله در واقع مشتمل بر چهار فصل می باشد که در فصل اول مفاهیم و کلیات و در فصل دوم چند فرازی از مواردی که ابن الحدید در برابر متون دال بر خلافت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام سکوت کرده با تحلیل های نحوی و لغوی و بلاغی، ظهور این عبارت نهج البلاغه را درباره خلافت بلافصل اثبات نموده است.
در فصل سوم چند فراز از مواردی که ابن ابی الحدید ظهور کلمات نهج البلاغه درباره خلافت امیرالمومنین را تاویل برده، تأویل های وی با استدلالهای نحوی و لغوی و بلاغی قابل رد است، را بررسی و در فصل چهارم نیز چند فراز از مواردی که ابن ابی الحدید ظهور آن کلمات نهج البلاغه درباره خلافت امیرالمومنین را قبول و اعتراف کرده، را بررسی می کند.
این رساله با استفاده از منابع شروح نهج البلاغه و حدیثی و منابع ادبی با رویش تحلیلی و توصیفی و کتابخانه ای گرد آوری شده است .
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ