کرسی پژوهشی “توحید در نگرش سلفیه جهادی و بررسی پیامدهای آن”

کرسی پژوهشی «توحید در نگرش سلفیه جهادی و بررسی پیامدهای آن» از سوی گروه فلسفه مجتمع عالی حکمت و مطالعات ادیان با همکاری معاونت پژوهش این مجتمع در سالن جلسات مجتمع عالی امام خمینی(قدس سره) برگزار شد.

این کرسی با موضوع “توحید در نگرش سلفیه جهادی و بررسی پیامدهای آن” و با ارائه آقای دکتر محمد علی نیازی برگزار شد و آقایان دکتر ابوالفضل روحی و دکتر رضا بخشایش از ناقدان کرسی بودند.

در ادامه مطالب ارائه شده در این کرسی پژوهشی را می توانید مطالعه نمایید.

مدیر جلسه: در ابتدا به همه عزیزان خیرمقدم عرض می کنم. امسال با وجود معاونت جدید پژوهش شور بیشتری را در بخش پژوهش شاهد هستیم و امیدوارم که این شور و اشتیاق هر روز بیشتر و بیشتر بشود. خدمت اساتید ناقد و همچنین ارائه دهنده این کرسی هم عرض سلام و ادب و خیرمقدم دارم

عنوان کرسی امروز «توحید در نگرش سلفیه جهادی و بررسی پیامدهای آن» است. قبل از این که ارائه دکتر نیازی را بشنویم، مقدمتا عرض کنم که در این سال‌های اخیر تقسیم بندی های زیادی برای سلفی‌ها صورت گرفته است و هر کدام معیار خاص خودش را دارد. برخی آنها را به چهاردسته تقسیم کردند، بعضی کمتر و بعضی بیشتر. کتابی است با نام «تاریخ تفکر سلفی گری از آغاز تا عصر حاضر» که در بخشی از این کتاب تقسیمات متعددی از سلفیه را از قول محققان اهل سنت مثل یوسف قرضاوی و دیگران نقل کرده است . با تامل در این تقسیمات به نظر می‌رسد هر کس صرفا برخی از عقاید ابن تیمیه را و نه لزوما این اعتقاد را که «ما باید تنها به ظاهر تمسک کنیم و به سراغ تاویل نرویم»، را بپذیرد به نوعی سلفی محسوب می شود. مثل عقاید ابن تیمیه در باب معنای توحید و شرک، احترام به قبور. و براین اساس نتوان یک تعریف جامع و مانعی از آنها ارائه داد. بخشی از این سلفیه ها به سلفیه های جهادی موسوم شدند که شاید بتوان گفت عمدتا به لحاظ روشی با سایرین متفاوت هستند در واقع یک نوع تلازم خاصی را بین عقیده و عمل پذیرفتند و مشکلات فراوانی را در جامعه مسلمانان فراهم کردند. مقاله حاضر قصدش عمدتا تبیین این تلازم و پیامدهای اعتقادهای این مدل سلفیه است.

ارائه کننده: بسم الله الرحمن الرحیم. سلفیه یک نگاه تاریخی دارد که می توان آن را به سه بخش وهابیت به رهبری محمد بن عبدالوهاب، دیوبندی به رهبری شاه دهلوی و اخوان المسلمین به رهبری حسن البناء تقسیم کرد و یک رویکرد و نگاه جهادی دارد که ما در اینجا از این رویکرد به آنها نگاه می کنیم. در نگاه جهادی، تکلیف، هجرت و جهاد در کنار هم قرار گرفته است و موجب موجی از تکفیر و اسلام هراسی در جهان شده است. این ها چهره خشنی از اسلام را عرضه کردند. قرائت غلط آنها از توحید عمدتا با آموزه‌های سید قطب آغاز شد. وی توحید را به توحید عملی و افعالی پیوند زد و گفت: الله فقط خداست، سلطان هم فقط اوست، ایمان و اقرار و عمل درگرو یکدیگرند. و در ادامه به مقدسی می‌رسد که می‌گوید مهم‌ترین بخش توحید جهاد است، ایمن الظواهری گفت حاکمیت از لوازم توحید است و وظیفه ما جنگ با همه طاغوت‌هاست چرا که هر حاکمیتی غیر از نوع قانون‌گذاری غیر الله شرک است. طرطوسی سکولاریسم و دموکراسی را از مصادیق شرک می‌دانست. این نگرش دو گونه پیامد داشت: پیامدهای درونی مثل توسعه معنای شرک، عمل‌گرایی افراطی، عدم رعایت قواعد جنگی، و ایمان اجباری و پیامدهای بیرونی مثل خودکشی و انتحار، تقسیم انسان ها به موحد و تروریسم، و عدم تحقق تمدن اسلامی.

ناقد اول: استاد روحی: نکته اول: در مقاله مفهوم شناسی مناسبی صورت نگرفته است، مفهوم سلفی بودن و معیار آن متاسفانه در اکثر تحقیقات سلفی پژوهی روشن نیست، آیا معیار ظاهرگرا بودن است، آیا معیار افکار احمد بن حنبل است، آیا معیار پذیرش آراء ابن تیمیه است، ظاهرا وجوه اشتراک ثابتی بین همه سلفیه نیست. در این مقاله هنوز این ابهام وجود دارد، همچنین لازم بود مفاهیمی مثل توحید، شرک، و حاکمیت به دقت معنا تبیین می‌شد، توحید و شرک مراتب تشکیکی دارند، هر مرتبه توحید شرک متناسب با خودش را دارد، این گونه نیست که هر کس توحید عملی را مطرح کرد دارای مشکل است، اگر توحید عملی نباشد منجر به اباحه‌گری می‌شود. گاهی مساله حقانیت مطرح است و گاهی بحث نجات است و گاهی مساله تعامل است. که این سه در مقاله تفکیک نشده است. به لحاظ حقانیت طبیعتا تنها مقوله پذیرش انحصارگرایی است نه کثرت‌گرایی. اما در مساله نجات و تعامل می توان کثرت‌گرا شد. و لذا پیامدهای سلفیه جهادیه ربطی به بحث حقانیت ندارد ، باب حقانیت در همه ادیان ضیق است آنچه موجب این پیامدها شده عدم پذیرش دو مساله نجات و تعامل است. محدوده مفهومی توحید را نباید در محدوده عمل وارد کنیم. نکته آخر این که امثال طرطوسی و ایمن الظواهری و ضرقاوی شخصیت های علمی به آن معنا نیستند و سخنان سید قطب هم اگر از حیث حقانیت دین ملاحظه شود اشکالی بر آنها وارد نیست و نمی‌توان او را تئوریسین سلفیه جهادی قلمداد کرد.

ناقد دوم: استاد بخشایش: مقاله اشکالات ادبی زیادی دارد، از حیث مفهوم شناسی بهتر بودن مفهوم ایمان و ارتباطش با عمل روشن می‌شد، برخی از پیامدها مثل خودکشی و مساله انتحار جنبه سیاسی دارد و نمی توان آن را بر پایه مفهوم توحید بیان کرد جریان تکفیری بیشتر خاستگاها سیاسی دارد و توطئه استکبار جهانی است. از طرفی در عین که بایستی بر رحمت عمومی حضرت رسول صلوات الله علیه تکیه کرد و عمدتا در بخش ابلاغ حکم و اتمام حجت است، در عین حال گاهی در مقام اجرا نیازمند شدت و کار جهادی است. نبایستی اصل جهاد زیر سوال برود هر چند به صورت ضیق و نادر باشد.

پاسخ‌های ارائه دهنده: ارائه کننده محترم ضمن پذیرش برخی از اشکالات در مفهوم‌شناسی، این طور ادامه دادند که سلفی پژوهی خودش یک کار مستقل است اما این که سیدقطب نقشی در جریان سلفی جهادی نداشته باشد پذیرفتنی نیست ، به هر حال وی معتقد است که پذیرشی غیر از پذیرش خدا منافات با توحیددارد و لذا برخی از افکار او در سلفیه جهادیه موثر بوده است. در عین حال می‌پذیریم که تغییرات در سلفیه جهادیه هم هر روز رنگ تازه‌ای به خود می‌گیرد . در هر صورت سخن ما این بود که قرائت انحرافی از توحید که عمدتا از سید قطب شروع شد منجر به تشکیل سلفیه جهادیه شده است هر چند سید قطب مشوق این جریان نبوده باشد.