موسسه رسانهای فکرت به گفتگو با نرگس رودگر، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه و سردبیر نشریه علمی پژوهشی مطالعات اسلامی زنان و خانواده جامعه الزهرا پرداخت. خانم رودگر در این گفتگو به تشریح فعالیتهای خود در حوزه فلسفه اسلامی، بهویژه در پیوند با مباحث زنان و فلسفه جنسیت، پرداخت.
وی در این خصوص بیان داشت: در سالهای اخیر، بیشتر آثار و مقالات من حول محور فلسفه جنسیت است. این موضوع در حالی که وارداتی به نظر میرسد، بهویژه به دلیل تحمیل این مباحث بر جامعه فکری ما در دهههای اخیر، به موضوعی مهم تبدیل شده است. علت این تحمیل، از آنجایی است که جوامع غربی در پردازش علمی مسائل زنان پیشرو بودهاند. با این حال، ما در سنت دینی خود پیش از آنکه غرب به این مسئله ورود کند، تحلیلها و بازخوانیهای عمیقی در خصوص حقوق زنان داشتهایم.
خانم رودگر افزود: این بازخوانیها و ارتقاء فکری در رابطه با موقعیت زنان در سنت اسلامی، در حقیقت بازآفرینی و ارتقا در درک وضعیت زنان در جامعه است که میتواند بهعنوان یک رویکرد بومی و دینی در جهان امروز معرفی شود.
وی همچنین بر لزوم بازسازی نگرشهای علمی در مواجهه با مسائل زنان تأکید کرد و گفت: برای گام نهادن در مسیر علمی و عملی در این حوزه، نیازمند یک بازنگری دقیق و جامع نسبت به مباحث حقوق زنان و جنسیت در بستر فلسفه اسلامی و دینی هستیم.
وی در ادامه توضیح داد: فکر میکنم که هر نوع تفکر در حوزه علوم انسانی باید بر مبنای جهانبینی، فلسفه، انسانشناسی و معرفتشناسی خاص خود قرار گیرد. به این معنا که علوم انسانی بر اساس تعریفی که از انسان و جهان داریم، شکل میگیرد و این تعاریف باید با مبانی فلسفی و فرهنگی خاص جامعههای مختلف سازگار باشند. بهویژه در جوامع اسلامی، باید برای هر موضوعی، از جمله مباحث زنان، مبانی بومی و اسلامی-ایرانی تعریف شود.
خانم رودگر افزود: البته ورود به علوم انسانی غربی مشکلی ندارد و حتی میتوان از آنها بهره برد، چون در نهایت تفکر بشری است. اما مشکلی که در این زمینه وجود دارد، این است که اگر ما صرفاً این تفکرات را بدون پردازش و تطبیق با مبانی خودمان بپذیریم، نمیتوانیم به مسائل خاص جامعه خود پاسخ دهیم. علوم انسانی غربی به دلیل مبنای خاص خود نمیتواند مشکلات اجتماعی و فرهنگی جوامع بومی را حل کند.
وی همچنین اشاره کرد: انتقاداتی که در فلسفههای پستمدرن نسبت به علم مدرن مطرح شده، نشاندهنده محدودیتهای این رویکردها در پاسخ به نیازهای جوامع مختلف است. این انتقاد که روایتهای کلان علمی تنها از یک منظر خاص به نیازهای بشری نگاه کردهاند، بهویژه زمانی که تحت تأثیر هژمونی تفکرات خاصی شکل گرفتهاند، قابل توجه است. در نتیجه ما باید برای توسعه علوم انسانی، به دنبال مبانی بومی باشیم که ترکیبی از اصول اسلامی و ایرانی است و مبتنی بر بومشناسی هر جامعه میباشد.
خانم رودگر تأکید کرد: از دیدگاه من، باید برای تمام علوم انسانی مبانی فلسفی بومی با توجه به فلسفه اسلامی و درک مسائل اجتماعی خاص هر جامعه تعریف و پیگیری شود، بهویژه در زمینههای مرتبط با مطالعات زنان.
وی در این گفتگو گفت: علوم انسانی باید مبتنی بر مبانی فلسفی خاص خود باشد. در موضوع جنسیت و مسائل زنان، ما ناگزیر از تعریف مبنای فکری خود برای ارائه راهحلهای مناسب به مسائل زنان در جوامع اسلامی هستیم. بهویژه در ایران، با توجه به تغییرات اجتماعی و تضادهایی که میان سنت و مدرنیته وجود دارد، باید نظراتی بر اساس مبانی اسلامی و ایرانی تعریف شود.
خانم رودگر به چالشهایی که در تعریف الگوی زن مسلمان در برابر الگوهای غربی و شرقی وجود دارد، اشاره کرد و افزود: مقام معظم رهبری برای اولین بار مفهوم ‘الگوی سوم زن مسلمان’ را مطرح کردند که در برابر دو الگوی دیگر قرار دارد. این مسئله یک چالش نظری و عملی است که ما در پی تعریف مبنای درست برای آن هستیم. باید موانع فلسفی، انسانشناختی، و معرفتشناختی را تعریف کنیم تا این الگو به واقعیت تبدیل شود.
وی همچنین اشاره کرد: در صورت عدم تعیین مبنای فکری، جوامع اسلامی ممکن است به قوانین و نظریات خارجی تن دهند که با اصول و ارزشهای داخلی همخوانی نداشته باشد. در این راستا، این ضرورت وجود دارد که پژوهشگران و نهادهای علمی در حوزه علوم انسانی، بهویژه در حوزه جنسیت، بهطور مستقل و مبتنی بر مبانی بومی خود پژوهش کنند.
خانم رودگر در پایان اظهار داشت: در دانشگاه جامعه المصطفی، برای اولین بار رشتهای در گروه فلسفه و عرفان اسلامی تأسیس شد که مبنای آن بر همین طرز فکر استوار است که هر علمی باید بر اساس فلسفه خاص خود شکل بگیرد. این دوره آموزشی موفقیتهای چشمگیری داشته و بسیاری از دانشجویان در حال تحقیق و پژوهش در این زمینه هستند.
Δ