از سوی پرفسور نصری بررسی شد؛

مقایسه آرای پرفسور میرچا الیاده و علامه جعفری پیرامون انسان و معنویت

آقای پرفسور نصری عضو هیئت علمی و استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در نهمین دوره گفت وگوهای علمی بین الادیانی اسلام و مسیحیت با موضوع معنویت و انسان معاصر در اندیشه علامه جعفری و پرفسور میرچا الیاده، به بررسی ابعاد فکری این دو اندیشمند و متفکر معاصر پرداخت.

وی علامه جعفری را یکی بزرگ ترین متفکران معاصر ایرانی است که اندیشه‌های او نیز معاصرت دارد و توضیح داد: علامه جعفری از معدود متفکرانی است که به اندیشه های جدید، نیازهای جدید و پرسش‌های جدید فکری و فلسفی توجه داشت. آثار علامه جعفری چند بعد دارد. نخست مباحث معرفت شناسی که در این زمینه مباحث نو و ابتکاری دارد.

پرفسور نصری ادامه داد: مباحث هستی شناسی که سابقه طولانی در فلسفه اسلامی دارد اما نگاه علامه جعفری در این زمینه اختصاصی است و برخلاف بسیاری از متفکران که به مباحث علوم تجربی نمی پردازند، علامه جعفری به مسائل علمی پیرامون خود توجه ویژه دارد و حضور فیزیکدانان بزرگ از جمله شرودینگر، نیلز بور، انیشتین و … در آثار ایشان دیده می شود.

وی مباحث انسان شناسی را از دیگر ابعاد آثار علامه جعفری دانست و خاطرنشان کرد: در این زمینه ابتکارات علامه بسیار قابل توجه است. همچنین توجه به مسئله رابطه علم و دین یکی دیگر از ویژگی های تحقیقات علامه جعفری است که مباحث دقیق و مهمی در حوزه فلسفه علم ارائه نمود.

دکتر نصری یکی دیگر از ابعاد شخصیت فلسفی علامه جعفری را توجه به فیلسوفان غربی از زمان سقراط تا عصر حاضر دانست و یادآور شد: گفت وگوها و مباحثی که علامه با راسل و وایت هد داشته است و آراء و اندیشه های آنان در آثار علامه یافت می شود.

وی با اشاره به آرای مهم علامه جعفری در موضوع جبر و اختیار، اظهار داشت: در حالی که هنوز نیز در این مسئله فلسفی گفتگوهای زیادی در جریان است، علامه در آثار خود ابعاد مختلف این بحث را عمیقا مورد تجزیه و تحلیل و بحث قرار داده است. علامه در تمامی مباحثی که ورود نمود، از جمله شرح مثنوی معنوی و شرح ناتمام نهج البلاغه، رویکرد خاص و هرمنوتیک دارد.

این استاد فلسفه در ادامه به مقایسه میرچا الیاده و علامه جعفری پرداخت و گفت: نگاه الیاده تاریخی و نگاه علامه بیشتر فلسفی است اما شاید بتوان گفت در یک نقطه این دو از نظر دین شناسی به هم نزدیک می شوند و آن نگاه پدیدارشناسی است. هر دو در پژوهش های خود به نحوه پدیدار شدن دین در زندگی بشر توجه دارند. این نشان می دهد اگر یک متفکر در حوزه اسطوره ها و ادیان باستانی تحقیقات جامعی می نماید اما یک متفکر دیگر از زاویه فلسفی نگاه می‌کند، همچنان می توان نقاط مشترکی در میان آنان یافت نمود.

استاد نصری مسئله خدا را در اندیشه هر دو متفکر دارای جایگاه محوری دانست و ابراز داشت: الیاده از نگاه تاریخی در ادیان و مذاهب گوناگون به نحوه جاری شدن خدا در اذهان بشر می پردازد و علامه جعفری نیز در مبحث تاریخ خداشناسی، اشاره ای به این مطلب می نماید. یکی از معضلات مربوط به مسائل دین شناسی، تصویری است که انسان ها از جمله فیلسوفان از خدا دارند.

وی ادامه داد: هرگونه نفی و اثبات از سوی فیلسوفان در تاریخ در باب مسئله خدا، از باب تصور و ذهنیتی است که آنان نسبت به خدا دارند. گاهی تفاوت میان فیلسوفی خداشناس و منکر خدا اساسا چندان عمیق نبوده و تنها نشات گرفته از تفاوت و گاه تعارض تصور آنان از خداست.

دکتر نصری با اشاره به تاکید الیاده بر اصل توحید و یکتاپرستی در ادیان، تصریح کرد: وی سالیان زیادی را در میان اقوام مختلف سپری نمود که در تحقیقاتش خود را نشان می دهد. الیاده مانند علامه جعفری می گوید که ما حضور خدا را در کل موجودات هستی می بینیم و این نه فقط از جهت اعتقادات شخصی و دینداری فردی او، بلکه برگرفته از آشنایی وی با اندیشه ها و تفکرات دینی اقوام مختلف است.

وی افزود: ‌علامه جعفری تاکید ویژه ای بر ادیان ابراهیمی دارد و به ویژه نکات مهمی پیرامون شخصیت حضرت ابراهیم ذکر می کند تا بحث ارتباط میان ادیان را مورد بررسی قرار دهد. گفتگو منطق خاص خود را دارد و اگر در حوزه دین شناسی ادیان هیچ وجه اشتراکی نداشته باشند اساسا گفتگو امکان پذیر نیست. الیاده نیز که مطالعات عمیقی بین ادیان مختلف می کند و مشترکات فراوانی میان آنها می یابد، زمینه ساز گفتگوی ادیان می شود. به ویژه اینکه هر دوی آنان زبان علم دارند و از تعصب به دور بوده و تلاش می کنند اعتقادات دینی خود را در گفتگوهای میان ادیانی دخالت ندهد.

پرفسور نصری در پایان سخنان خود تاکید کرد: الیاده به دنبال آن است که دین در حیات بشر در این عصر بحران زده حضور یابد و علامه جعفری نیز در بحث حیات معقول، دین را معنا و فلسفه زندگی می داند که انسان ها در پرتو دین باید مسیر تعالی و تکامل را طی کنند و به حیات معقول دست یابند. این نگاه به دین، فرهنگ، تمدن، علم، فلسفه و سایر ابعاد حیات بشری را دگرگون می سازد.