«پوليتيکا» قديمیترين روزنامه منطقه بالکان به شمار میرود و از سالهای آغازين سده بيستم در بلگراد منتشر میشود. مقاله خليلويچ در بخش «ديدگاهها» به چاپ رسيد که اختصاص به نشر مقالات تأليفی و انتقادی مسئولين سياسی و رسانهای و اساتيد دانشگاهی صربستان دارد.
خليلويچ در مقاله خود، هشدار می دهد که استمرار بیثباتی سياسی در صربستان و منطقه بالکان، باعث میشود پروسه تغييرات بنيادين هويتی و استحاله فرهنگی و تاريخی اقوام منطقه بالکان با سهولت و سرعت بيشتر به سرانجام برسد.
بر پايه توضيحات خليلويچ، محيطی که در ابعاد سياسی و اجتماعی آسيبديده است، غالباً توان و فرصت فعال ساختن ظرفيتها و ذخاير معرفتی فرهنگ بومی خود را جهت مواجهه خلاقانه با چالشهای نظری و بازسازی آنها مطابق با نيازهای خود پيدا نمیکند.
پژوهشگر مرکز علوم دينی «قم» در بلگراد خاطرنشان می کند: در اين شرايط، نظريات و علوم انسانی و اجتماعی جديد که بر اثر مرجعيت و غلبه سياسی و اقتصادی اروپای غربی به جوامع آسيبديده بالکان راه يافته اند، با سهولت میتوانند بنيادهای معرفتی پنهان خود را از حالت خفاء به بروز و ظهور رسانده و از حاشيه به متن فرهنگ بالکان منتقل شوند. اين امر رويکردهای کاملاً نوينی را به فهم هستی و انسان در محيط بالکان توليد خواهد کرد.
خليلويچ در ادامه می نويسد: تلاش برای يافتن برونرفت از بحران استمرار بیثباتی سياسی صربستان و بالکان ضروری است، ليکن نبايد باعث شود نخبگان و انديشمندان از بحرانی بنيادين و چالشهای فرهنگی و تاريخیای غفلت کنند که در پشت صحنه مسايل سياست روز، به سرعت در حال فراگير شدن است.
پژوهشگر مرکز علوم دينی «قم» در بلگراد بيان می کند: چالشهای نظری جديد، از ناحيه معرفتهای حاشيهای و پنهان خود، در محيط بالکان آبستن بحرانهای فرهنگی و تاريخی عميق خواهد بود، زيرا آن معرفتهای پنهان به فرهنگی راه يافته اند که باورهای بديل و ناسازگار با آنها را در طول سدههای گذشته در دل خود مستقر کرده است.
وی در اين رابطه اضافه می کند: توسعه و بسط صورت نظری و تئوريک چالشهای نظری جديد در سطح گسترده و عمومی منطقه بالکان، تحولات بنيادين را چه در اغراض و اميال روزانه و گرايشها و سبک زندگی مردم و چه در لايههای اجرايي و عملی آنها در ضمن رويکردها و ساختارهای سياسی آينده جوامع بالکان، به دنبال خواهد داشت.
خليلويچ در پايان مقاله خود در روزنامه «پوليتيکا» نتيجه می گيرد: اگر برخورد خلاقانه با چالشهای نظری جديد و پشتوانههای معرفتی پنهان آنها نداشته باشيم و زمينه بازخوانی و بازسازی معرفتهای مهمان را پديد نياوريم، در سالها و دهههای پيشرو هنگامی که اين چالشهای پنهان و در حاشيه به بحران فراگير تغييرات هويتی و استحاله فرهنگی و تاريخی ما در بالکان منجر شود، پشيمانی اثری نخواهد داشت.
Δ