در ابتدا، حجت الاسلام سوادی به تعریف پارادایم شناسی پرداخت و آن را این گونه تعریف کرد: پارادایم را شاید بشود معنای الگوی اندیشه ای تعریف کرد که طیف گسترده ای از بیش ها و کنش ها را شامل می شود.
وی، در ادامه، افزود: پارادایم اثبات گرایی، لایه های پنهانی فرهنگ را مدیریت می کند و از نظر ما، جامعه اقتصاد و… زیر نظر فرهنگ تعریف می شود و در تفسیرگرایی، تکثر و تنوع مباحث وجود دارد.
استاد همکار مجتمع زبان، ادبیات فرهنگ شناسی، با اشاره به اینکه تضادها به وسیله ساختارهای پنهان قدرت هدایت می شوند که باید بازشناسی صورت گیرد، ادامه داد: در هر علم و معرفتی نیازمند نظریه هستیم. نظریه ها ذیل الگوی اندیشه ای قرار می گیرد.
وی در خصوص الگوی فرهنگ شناسی اسلامی عنوان کرد: فرهنگ شناسی رشته ای علمی است که ذیل پارادایم های غربی شناخته شده است که اگر بخواهیم ذیل معارف اسلامی بازشناسی کنیم، باید چه مفاهیم و گزاره هایی را مدنظر داشته باشیم. منظومه اندیشه ای اسلام توحیدی است که هم از جهت مبنا و هم از جهت غایت مورد توجه است که همه چیز می خواهد رنگ خدایی پیدا کند، یعنی فرهنگ صبغه توحیدی پیدا می کند. فرهنگ جانمایه جامعه است که سیاست و اقتصاد جامعه را شکل می دهد؛ پس الگوی اندیشه ای فرهنگ اسلامی، بیانگر فقه و کلام و معارف و سایر علوم برشمرده می شود.
در ادامه نشست، دکتر حسن نوربخش، ضمن معرفی روابط بین الملل و تحولات آن در دوره های مختلف، به سه رویکرد نظری در مطالعات روابط بین الملل اشاره کرد:
الف. نظریات واقع گرایانه در روابط بین الملل با محوریت قدرت و موازنه قوا؛
ب. نظریات لیبرالیسم در روابط بین الملل با محوریت منافع و همکاری های اقتصادی؛
ج. نظریات پست مدرنیسم پس از جنگ سرد با محوریت فرهنگ، نظام معنایی و ارزشی و دین و اخلاق.
وی تأثیر رویکردهای فرهنگی را در نظریات روابط بین الملل به چند گروه تقسیم نمود و گفت: رویکردهای کارکردی به نقش فرهنگ در روابط بین الملل اشاره می کند که فرهنگ را قطب سوم ارتباطات بین المللی می داند و ظهور و گسترش حوزه دیپلماسی فرهنگی و ارتباطات فرهنگی تحت این رویکرد معرفی می شود.
دکتر نوربخش سه ویژگی مهم دیپلماسی فرهنگی را در عصر جدید روابط بین الملل مورد توجه قرار داد و افزود: می توان وجود فلسفه و مذهب، تفکر و اندیشه جهانی و ایدئولوژی و همچنین نظریات همگرایی را که ارتباطات و گفت وگوی فرهنگی را پیش زمینه همگرایی فرهنگی می دانند، استراتژی جهان اسلام و تقریب مذاهب همسو با همگرایی جهان اسلام و وحدت مسلمانان قلمداد نمود.
مدیر گروه فرهنگ و زبان های شرقی مجتمع، در ادامه، افزود: نظریه پردازان دیگری از فرهنگ را عامل تقابل و تمایز می دانند؛ بنابراین، با توجه به دوران گذار نظام بین المللی پس از دو قطبی بودن و تحول پارادایمی در نگرش به روابط بین الملل، جایگاه دین، فرهنگ، زبان، هویت و هنجارها و ارزش های اخلاقی بیش از پیش قوی تر شد که لازمه ارتقا و تقویت اندیشه فرهنگی اسلام در ارتباطات فرهنگی، ایجاد ساز و کار مناسب مانند تأسیس مرکز بین المللی گفت وگوی فرهنگی است که ناظر بر تبیین فرهنگ اسلام به زبان های مختلف دنیا و ایجاد گفتمان با صاحب نظران و اندیشمندان فرهنگی جهان اسلام و دنیای معاصر باشد.
Δ