ارائه دهنده موضوع در تشریح موضوع کرسی اظهار داشت: نظریه ی تمدن نوین اسلامی در بردارنده دو بعد تمدنی و اسلامی است که درون خود اندیشه تعالی، تمدن برتر و هویت را دارد. اگرچه تاکنون از تمدن نوین اسلامی سخن به میان آمده است، ولی کمتر در قالب و چارچوب نظریه و ارتباط آن با پارادایم های معرفت شناسی و روش شناسی بررسی گردیده است . این نظریه در دو سطح قابل احصاء است .
وی افزود: سطح اول به عنوان سطح مبنایی بنیادی شامل دستگاه نظری و مفهومی است که در بافتی از فلسفه ی تاریخ پرورانده خواهد شد .
آقای نوربخش ادامه داد: سطح دوم هم معطوف به خوانشی تاریخی از تمدن اسلامی است. نظریه تمدن نوین اسلامی به تناسب ماهیت، اهداف و غایت خود پارادایم جدیدی را در اندیشه اجتماعی تمدنی ایجاد نموده است که با پارادایم های متعارف در علوم انسانی و جامعه شناسی مدرنیته متفاوت می باشد . لذا نظریه تمدن نوین اسلامی به مثابه رهیافتی بر پارادایم اندیشه اجتماعی تمدن می تواند در تبیین و تغییر واقعیت های اجتماعی در مقایسه با پارادایم های مدرنیته غربی) پوزوتیویستی، تفسیری، انتقادی (جامع تر بوده و راهکار های حل مسائل اجتماعی را با رویکرد تمدنی ارائه نماید .
وی یادآور شد: بنابراین ادعای علمی این کرسی بر آن است که رهیافتی بر پارادایم اندیشه اجتماعی تمدنی بر مبنای نظریه تمدن نوین اسلامی تاسیس نماید.
ارائه دهنده کرسی در ادامه نتایج نظری و کاربردی این مسئله را بیان کرد و افزود: مسئله اجتماعی حوزه مهمی است که در منظومه تفکر جامعه شناسی جایگاه ویژه ای دارد . اندیشمندان جامعه شناس همواره به روش مستقیم یا غیر مستقیم به این حوزه فکری پرداخته و نظریه خود را در این مورد صورت بندی، تدوین و ارائه کرده اند؛ اما با کنکاش و بررسی در آنها مشخص می شود که به رغم توجه جدی اندیشمندان و پژوهشگران این حوزه به مفهوم ” مسئله اجتماعی” به لحاظ محتوایی اختلاف های عمیقی بین آن ها وجود دارد. پارادایم مدرن و پست مدرن دو انگاره فکری کامال متفاوت هستند که بر اساس بنیاد های معرفتی خاص خود جامعه انسانی را تحلیل کرده اند .
آقای نوربخش همچنین در تبیین نتایج کاربردی این کرسی اظهار داشت: تاسیس پارادایم اندیشه اجتماعی تمدنی جهت تبیین و تفسیر واقعیت های اجتماعی تمدن نوین اسلامی، تولید گفتمان تمدن نوین اسلامی در مقابل گفتمان مدرنیته غربی و آسیب شناسی کاربردی و ارائه راهکار عملی جهت تمدن سازی نوین اسلامی بر مبنای پارادایم اندیشه اجتماعی تمدنی را از جمله نتایج این کرسی می توان برشمرد.
Δ