نگارنده در این رساله به این مطلب اشاره داشت: توسعه علم از بدو پیدایش، با حرکت علمی بشریت همراه بوده است. یکی از ویژگیهای این توسعه، افزایش شاخههای دانش بشری است که به نوبه خود شامل حرکت دیگری در درون هر شاخه، یعنی حرکت زبان علمی، نیز بوده است.
وی افزود: به تدریج، هر شاخه از دانش، زبان خاص خود را توسعه داد. با گسترش شاخههای دانش و دگرگونی زبان از معانی زبانی اولیهاش به معانی فنی، دانشمندان خود را با پدیدهای جدید روبرو دیدند که آنها را بر آن داشت تا فرهنگهای تخصصی تدوین کنند که معانی فنی هر رشته را روشن سازد. استادان علوم اسلامی قرنهاست که در این زمینه به نگارش پرداختهاند و تا به امروز نیز ادامه دارد. با این حال، فرهنگهای لغت تخصصی محدود به جهان اسلام و به زبان عربی و سایر زبانهای خود بودند.
نویسنده ادامه داد: سپس، با شروع گسترش علوم اسلامی به سایر نقاط جهان، مسلمانان با چالش بزرگی در انتقال دانش خود به بشریت مواجه شدند. از آنجا که ترجمههای تحتاللفظی متون کافی نبود، تدوین یک اصطلاحنامه جامع برای این رشتهها ضروری شد.
آقای عمار الیوسف هدف از انتخاب این موضوع را این گونه بیان داشت: مسئله یا پرسش اساسی که این رساله در پی پرداختن به آن است، روشن کردن معانی فنی سه شاخه مهم دانش اسلامی؛ یعنی منطق، فلسفه و کلام، در قالب یک فرهنگ لغت تخصصی است.
اگرچه منطق و فلسفه هر دو ریشه غربی دارند، اما دانشمندان مسلمان نقش مهمی در نقد، توسعه و غنیسازی این دو رشته ایفا کردهاند.
بنابراین، این پایاننامه به روشن شدن اصطلاحات سه رشته مذکور میپردازد. در این زمینه، هم رویکردهای توصیفی و تحلیلی و هم رویکردهای تطبیقی اتخاذ شدهاند.
سهم این رساله، علاوه بر تحلیل و توضیح اصطلاحات شاخههای دانش اسلامی مورد اشاره، زمینهای برای مقالات و تحقیقات در مورد برخی اصطلاحات مهم را نیز برای علاقهمندان به این حوزه فراهم میکند.
Δ